بیانیه عتبه بن غزوان س
مسلم از خالدبن عمیر (عدوی) روایت نموده، که گفت: عتبه بن غزوان س- وی امیر بصره بود - برای ما بیانیه داد، و پس از حمد و ثنای خداوند گفت: اما بعد: دنیا اعلان برگشت و انقطاع نموده، و به سرعت برگشته است، و از آن جز اندکی مانند پس مانده آب در ظرف، که صاحبش آن را مینوشد، باقی نمانده است، و شما از آن به داری منتقل میشوید که زوال ندارد. بنابراین به بهترین چیزی که نزدتان و حضورتان هست انتقال نمایید، چون برای ما تذکر داده شده، که سنگ از لب دوزخ انداخته میشود، و هفتاد سال در آن فرو میرود، ولی باز هم قعر آن را در نمییابد، به خدا سوگند، [با همان وسعتش] پر کرده میشود، آیا از این در شگفت افتادید؟ و برای ما ذکر شده، که در میان دو بازو از بازوهای دروازه جنت مسافه چهل سال راه است، و روزی بر آن خواهد آمد، که پر از ازدحام باشد، و من خود را با رسول خدا صهفتم، هفت تن دریافتم، که جز برگ درخت طعامی نداشتیم، حتی که کنارههای دهنمان زخم گردید، و من چادری را برداشتم و در میان خودم و سعدبن مالک تقسیم نمودم، از نصف آن من به عنوان ازار استفاده نمودم و از نصف آن سعد، و امروز هر یک از ما امیری بر یکی از شهرها مقرر گردیده است، و من به خداوند پناه میبرم، که در نفس خودم بزرگ باشم، و نزد خداوند کوچک [۱۸۴]. این چنین در الترغیب (۱۷۹/۵) آمده است.
و حاکم این را در المستدرک (۲۶۱/۳) از خالد به مثل آن روایت نموده، و در آخرش افزوده: و هر نبوتی که بوده، دچار نقصان گردیده، و فرجامش پادشاهی بوده است، و شما امیران را بعد از من تجربه - یا آزمایش - خواهید نمود. حاکم میگوید: به شرط مسلم صحیح است، ولی بخاری و مسلم آن را روایت نکردهاند. و ابن الجوزی این را در صفه الصفوه (۱۵۲/۱) از مسلم متذکر گردیده، و گفته است: مسلم این را به تنهایی خود روایت نموده، و روایتی از عتبه در صحیح غیر از این نیست. این چنین این را نابلسی در ذخائرالمواریث (۲۲۹/۲) ذکر نموده، و به مسلم نسبتش داده است، و ابن ماجه این را در الزهد، و ترمذی در صفت جهنم روایت نمودهاند. و احمد این را در مسندش (۱۷۴/۴) از خالد به مثل آن توأم با زیادتی که حاکم افزوده، روایت کرده است، و ابونعیم در الحلیه (۱۷۱/۱) به معنای این را روایت نموده. و ابن سعد (۶/۷) این را از مصعب بن محمدبن شرحبیل به طولش با زیادت حاکم روایت نموده، و در اولش افزوده است: عتبه برای مردم بیانیه داد، و ان نخستین بیانیهای بود که در بصره ایراد نموده بود، وی گفت: ستایش خدا راست، من میستایمش، از وی کمک میطلبم، به وی ایمان میآورم، بر وی توکل میکنم، و شهادت میدهم که معبودی جز خدا نیست، و محمد بنده و رسول اوست، اما بعد: ای مردم، دنیا... و مثل آن را متذکر شده است.
[۱۸۴] مسلم (۲۹۶۷).