آمدن مال برای مقدادبن اسود از جایی که گمان نمینمود
ابونعیم در الدلائل (ص۱۶۵) از ضباعه بنت زبیر ب، که همسر مقداد سبود، روایت نموده، که گفت: مردم برای رفع حاجت خود بعد از دو روز و سه روز میرفتند، و چون شتر پشکل میانداختند. روزی مقداد هم برای قضای حاجت خود بیرون گردید، تا این که به حجبة - موضعی است در بقیع غرقد - رسید، و در خرابهای برای رفع حاجت خود داخل گردید، او درحالی که نشسته بود، موشی از سوراخش یک دینار را بیرون کرد، و همینطور یک دینار بیرون میکرد، تا این که هفده دینار شد. وی آنها را گرفت و نزد پیامبر صآورد، و موضوع را برایش خبر داد. پیامبر صگفت: «آیا دستت را داخل سوراخ نمودی؟» گفت: نخیر، سوگند به ذاتی که تو را به حق مبعوث نموده است، گفت: «در این بر تو صدقهای نیست، خداوند در این برایت برکت بدهد»، ضباعه میگوید: هنوز آخر آن تمام نگردیده بود، که جوالهای نقره را در خانه مقداد دیدم [۳۸۱].
[۳۸۱] ابونعیم در الدلائل (ص ۱۶۵) و طبرانی در الکبیر (۲۰/ ۲۵۹).