حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

امداد و کمک اصحاب توسط ملائک در روز احد و روز خندق

امداد و کمک اصحاب توسط ملائک در روز احد و روز خندق

ابن سعد (۱۲۱/۳) از عبداللَّه بن فضل روایت نموده، که گفت: رسول خدا صبیرق را در روز احد برای مصعب بن عمیر سسپرد، مصعب به قتل رسید، آن گاه بیرق را ملکی در صورت و شکل مصعب برداشت، و رسول خدا صدر آخر روز برایش می‏گفت: «ای مصعب، پیش شو»، آن گاه ملک به سویش روی گردانیده گفت: من مصعب نیستم، آن گاه رسول خدا صدانست که وی ملکی است که برای کمک و تأییدش فرستاده شده است.

و ابونعیم در الدلائل (ص۱۸۲) از انس سروایت نموده، که گفت: انگار من به غبار بلند شده از موکب جبریل ÷در راه بنی غنم، وقتی رسول خدا صبه‌سوی بنی قریظه حرکت نمود، نگاه می‏کنم. و ابن سعد (۷۶/۲) این را از انس به مانند آن روایت نموده است. و نزد وی همچنان (۷۷/۲) از حمیدبن هلال روایت است... وحدیث را به طول آن در غزوه بنی قریظه ذکر نموده، و در آن آمده، که گفت: رسول خدا صو یارانش [بعد از غزوه خندق] سلاح را گذاشتند، آن گاه جبریل ÷نزد پیامبر صآمد، و پیامبر صبه سویش بیرون گردید، و در حالی پایین شد که جبریل بر سینه اسب تکیه نموده بود. می‏گوید: جبریل ÷می‏گفت: ما تا حال سلاح را نگذاشته‏ایم - و غبار بر ابرویش نشسته بود - به‌سوی بنی قریظه بیرون شو. می‏گوید: رسول خدا صگفت: «یارانم خسته‏اند، اگر ایشان را چند روز مهلت بدهی بهتر می‏شود»، می‏افزاید: جبریل ÷می‏گفت: به‌سوی ایشان بیرون شو، این اسبم را بر آنان در قلعه‏هایشان داخل خواهم نمود، و باز ویران‌شان خواهم ساخت. می‏گوید: آن گاه جبریل ÷و ملائکی که همراهش بودند برگشتند، و غبار در کوچه انصاری‏های بنی غنم بلند گردید [۲۱۷].

[۲۱۷] صحیح. احمد (۶/ ۲۸۰).