ابن عمر و انصاریی و در خواب دیدن عمر ش
ابونعیم در الحلیه (۵۴/۱) از ابن عمر بروایت نموده، که وی گفت: هیچ چیزی نزدم محبوبتر از دانستن حالت عمر نبود. در خواب قصری را دیدم، گفتم: این از کیست؟ گفتند: از عمربن الخطاب، آن گاه وی از قصر بیرون شد، و چادری بر تن داشت، انگار که غسل نموده باشد. گفتم: چه کردی؟ گفت: به خیر گذشت، اگر من با پروردگار بخشاینده روبرو نمیشدم، نزدیک بود که چوکی ام مرا سرنگون سازد، گفت: چه وقت از شما جدا شدهام؟ گفتم: قبل از دوازده سال، گفت: همین اکنون از حساب خلاص شدم.
و ابن سعد (۳۷۶/۳) از سالم بن عبداللَّه روایت نموده، که گفت: از مردی از انصار شنیدم که میگوید: به خداوند دعا نمودم، که عمر را برایم در خواب نشان بدهد، بنابراین وی را بعد از ده سال دیدم، که عرق را از پیشانی اش پاک مینمود. گفتم: ای امیرالمؤمنین، چه کردی؟ گفت: همین اکنون فارغ شدم، و اگر رحمت پروردگارم نمیبود، هلاک میشدم.