حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

بیانیه‏هایش هنگامی که به خلافت برگزیده شد

بیانیه‏هایش هنگامی که به خلافت برگزیده شد

ابن سعد، محاملی و غیر ایشان از عروه روایت نموده‏اند که گفت: هنگامی که ابوبکر سبه خلافت رسید، برای مردم بیانیه داد، و پس از حمد و ثنای خداوند گفت: اما بعد، ای مردم: من امرتان را به دوش گرفتم و بهترتان نیستم، ولی قرآن نازل شده است، و پیامبر صسنت‏ها را به جای گذاشته است، و برای ما آموزانیده است، که بهترین زیرکی و دانایی تقواست، و بدترین حماقت و بی‌خردی فجور است، ضعیف نزد من قوی‏تر از همه شماست، تا حق وی را برایش بگیرم، و قوی نزد من ضعیف‏تر از همه شماست، تا حق را از وی بگیرم. ای مردم: من پیروز هستم و نه مبتدع، اگر خوب نمودم یاری ام کنید، و اگر کج شدم راستم نمایید، با این گفته‏ام، از خداوند برای خودم و شما مغفرت می‏طلبم. این چنین در الکنز (۱۳۰/۳) آمده است. و دینوری این را از عبداللَّه بن عکیم روایت نموده، که گفت: هنگامی که با ابوبکر بیعت صورت گرفت، به منبر بلند شد، و یک پله از جای نشستن پیامبر صپایین گردید، و پس از حمد و ثنای خداوند گفت: ای مردم، بدانید که خوب‏ترین زیرکی و دانایی... و مانند آن را متذکر شده، و در آخرش افزوده: و نفس‏هایتان را قبل از این که محاسبه شوید، محاسبه نمایید، و هر قومی که جهاد را بگذارد، خداوند دچار فقرشان می‏کند، و در هر قومی که فساد اخلاقی ظاهر شود، خداوند ایشان را دچار مصیبت عام می‏سازد، شما تا آن وقت از من اطاعت کنید، که من از خدا اطاعت نمودم، و وقتی از خدا و رسولش نا فرمانی نمودم، طاعت من بر شما لازم نیست، با این گفته‏ام، از خداوند برای خودم و شما آمرزش می‏طلبم. این چنین در الکنز (۱۳۵/۳) آمده است، و بیهقی (۳۵۳/۶) این را از حسن روایت نموده... و برخی آن چه را گذشت ذکر نموده، و بعد از این قولش و بدترین حماقت و بی‌خردی فجور است، افزوده: آگاه باشید، صداقت و راستی نزدم امانت است، و دروغ خیانت، و بعد از این قولش من بهتر شما نیستم افزوده: - حسن [۹۵]گفته: به خدا سوگند، وی بدون منازعه و دفاع بهتر ایشان است، ولی مؤمن نفس خود را کم می‏آورد - و افزوده: بعد از آن گفت: دوست دارم، این امر را یکی از شما به عوض من به عهده می‏گرفت - حسن می‏فزاید: به خدا سوگند، راست فرمود - اگر شما از من آنچه را طلب نمایید، که خداوند توسط وحی برای نبی اش عنایت می‏فرمود، آن پدیده نزدم نیست، من فقط بشر هستم و باید نگهداری و محافظتم کنید [۹۶].

این را ابوذر هروی و ابن راهویه، چنان که در الکنز (۱۲۶/۳) آمده، از حسن روایت نموده‏اند که: ابوبکر صدیق بیانیه داد، و گفت: من به خدا سوگند بهتر شما نیستم، و این مقامم را بد می‏دیدم و دوست داشتم کسی از شما می‏بود که این را به عوض من به عهده می‏گرفت، آیا گمان می‏کنید، که من در میان شما به سنت و روش رسول خدا صعمل می‏کنم؟ [۹۷]در این صورت به این امر قیام نمی‏کنم، رسول خدا صتوسط وحی نگه داشته می‏شد، و همراهش ملک بود، و من شیطانی دارم که برایم نزدیک می‏شود، وقتی غضب شدم، خود را از من باز دارید، تا شما را نزنم، آگاه باشید، حفاظت و نگهداری ام کنید، اگر راست بودم یاری ام نمایید، و اگر کج شدم راستم نمایید. حسن می‏گوید: این بیانیه‏ای است، که به خدا سوگند، مثل آن بعد از آن ایراد نشده است [۹۸]. و ابوذر هروی در الجامع از قیس بن ابی حازم این را به اختصار، چنان که در الکنز (۱۳۶/۳) آمده، روایت نموده است، و در روایت وی آمده: من بشر هستم، به حق می‏رسم و خطا هم می‏کنم، اگر به صواب رسیدم، خدا را بستایید، و اگر خطا نمودم، راستم نمایید.

و احمد هم چنان این را از قیس بن ابی حازم روایت نموده، که گفت: من نزد ابوبکر صدیق خلیفه رسول خدا صیک ماه بعد از وفات پیامبر صنشسته بودم، می‏فزاید: وی قصه‏ای را متذکر شد، آن گاه در میان مردم صدا کرده شد: (الصلاه جامعه)، آنگه مردم جمع شدند، و او به منبر بلند گردید - منبری که برایش ساخته شده بود، و او بر آن بیانیه می‏داد - و آن نخستین بیانیه در اسلام بود [۹۹]، می‏گوید: پس از حمد و ثنای خداوند گفت: ای مردم، من دوست دارم، که این را غیر از من به عهده می‏گرفت، اگر مرا در این کار به روش نبی‌تان مؤاخذه نمایید، طاقت آن را ندارم، چون وی از شیطان معصوم بود، روحی از آسمان برایش نازل می‏گردید [۱۰۰]. هیثمی (۱۸۴/۵) می‏گوید: در این عیسی بن مسیب بجلی آمده، و ضعیف می‏باشد. و در (۲۶/۳) بخشی از این بیانیه از طریق عیسی بن عطیه نزد طبرانی گذشت، که گفت: ای مردم، مردم به خوشی و به زور داخل اسلام شده‏اند، آنان در پناه خدا و همسایگان خدایند، اگر توانستید که خداوند شما را از چیزی در ذمه‏اش مطالبه نکند این کار را انجام دهید، من شیطانی دارم، که نزدم حاضر می‏شود، وقتی مرا دیدید غضب شده‏ام، خود را از من باز دارید، تا شما را عقاب نکنم، ای مردم! دست آوردهای غلام‏هایتان را خوب مورد ارزیابی قرار دهید، چون برای گوشتی که از حرام نمو کرده است نمی‏سزد که داخل جنت شود [۱۰۱].

و طبرانی این را در التاریخ (۴۶./۲) از عاصم بن عدی روایت نموده، که گفت: منادی ابوبکر به فردای وفات رسول خدا صبه خاطر پوره نمودن لشکر اسامه صدا نمود، آگاه باشید! هیچکس از عسکرهای اسامه در مدینه باقی نماند، و باید به اردوگاهش در جرف بیرون شود، و خود در میان مردم برخاست و پس از حمدوثنای خداوند گفت:ای مردم! من هم چون شما هستم، نمی‏دانم شاید شما مرا به آنچه مکلف سازید، که رسول خداصتوانایی آن را داشت، خداوند محمد را از عالمیان برگزیده است، و از آفات نگاهش داشته، و من پیروی کننده هستم و نه مبتدع، اگر راست باقی ماندم پیروی‏ام نمایید، و اگر کج شدم راستم سازید، رسول خداصدر حالی درگذشت که هیچ کسی از این امت، از وی طالب ظلمی به مقدار زدن یک تازیانه یا کمتر از آن نبود، آگاه باشید، من شیطانی دارم،که برایم پیش می‏شود، وقتی که نزدم آمد، از من خود را باز دارید تا شما را نزنم، و شما در مدت و وقتی صبح و بیگاه می‏کنید، که علم آن نزدتان غایب است، اگر توانستید، که این مهلت در حالی برود که شما در عمل صالح قرار داشته باشید،این کار را بکنید، و این را جز به توفیق خداوند نمی‏توانید، بنابراین در همین مهلت اجل‏هایتان، قبل از اینکه اجل‏هایتان شما را به انقطاع اعمال بسپارد، به‌سوی کارهای خیر شتاب و مسابقه نمایید، چون قومی اجل‏هایشان را فراموش نمودند، و اعمالشان را برای غیرشان گردانیدند، زنهار که شما هم مثل آنان باشید، کوشش نمایید، کوشش نمایید، تیزی نمایید، تیزی نمایید، نجات یابید، نجات یابید، چون در عقب‌تان طالبیست سریع و تیز، اجلی که مرورش تیز است، از مرگ بترسید، و از پدران و فرزندان و برادران عبرت بگیرید، و به زندگان همانطور غبطه ورزید، که به مردگان غبطه می‏ورزید [۱۰۲].

و ابن زنجویه در کتاب الاموال از سعیدبن ابی مریم روایت نموده، که گفت: برایم خبر رسید که: وقتی ابوبکر سبه خلافت برگزیده شد، به منبر بلند گردید، و پس از حمد و ثنای خداوند گفت: به خدا سوگند، اگر کارهایتان در حضور داشت ما ضایع نمی‏شد، دوست داشتم این مسؤولیت به دوش مبغوض‏ترین‌تان نزد من می‏بود، و باز برای وی خیری نمی‏بود، آگاه باشید، (بدون تردید) بدبخت‏ترین مردم در دنیا و آخرت پادشاهان‌اند، ایشان سرهای خویش را بلند نموده به طرف وی متوجه شدند، گفت: آرام باشید، شما عجله دارید، هر پادشاهی که به قدرت برسد، خداوند قبل از این که او را به پادشاهی برساند، ملک و پادشاهی که به قدرت برسد، خداوند قبل از این که او را به پادشاهی برساند، ملک و پادشاهی اش را می‏داند، و نصف عمرش را کم می‏کند، و ترس و اندوه را نصیبش می‏گرداند، و در آنچه در دستش قرار دارد بی‌رغبتش می‏گرداند، و به آنچه در دست مردم قرار دارد راغب و علاقمندش می‏گرداند، به این صورت اگرچه طعام خوب بخورد، و لباس نیکو بپوشد، زندگی اش تنگ می‏شود، تا این که سایه‏اش از بین برود و نفسش بیرون گردد، و نزد پروردگارش وارد شود، و او وی را به شدت حسابی و بازرسی نماید، و بخشش برای وی کم گردد، آگاه باشید، مساکین همان کسانی‏اند، که بخشیده شده‏اند، آگاه باشید، مساکین همان کسانی‌اند، که بخشیده شده‏اند، آگاه باشید، مساکین همان کسانی‌اند که بخشیده شده‏اند. این چنین در الکنز (۱۶۲/۳) آمده است.

[۹۵] وی حسن بصری است. [۹۶] ضعیف. بیهقی (۶/ ۳۵۳) سند آن منقطع است زیرا حسن بصری از ابوبکر نشنیده است. [۹۷] یعنی: آن طور که رسول خدا صدر جاده شریعت مستقیم بود و از نزدش لغزش و گناهی سر نمی‏زد من آن طور نیستم، چون وی صمعصوم بود و من معصوم نمی‏باشم.م. [۹۸] ضعیف. زیرا منقطع است. [۹۹] یعنی: اولین بیانیه ابوبکر صدیق بود. [۱۰۰] ضعیف. احمد (۱/ ۱۳) در سند آن عیسی بن المسیب البجلی ضعیف است: المجمع (۵/ ۱۸۴). [۱۰۱] ضعیف. طبرانی. در سند آن عیسی بن سلیمان ضعیف است. همچنین عیسی بن عطیة را هیثمی (۵/ ۱۸۳) نشناخته است. [۱۰۲] طبرانی (۲/ ۴۶۰).