حفاظت جسد علاء بن حضرمی س
بیهقی از انس سروایت نموده، که گفت: در این امت سه چیز را دریافتم، که اگر در بنی اسرائیل میبود، دیگر امتها همراهش برابر نمیتوانستند... و حدیث را، چنانکه بخشی از آن گذشت، متذکر شده، و در آن آمده، گفت: جز اندکی درنگ نکرده بودیم که جنازهاش مورد اصابت تیر قرار گرفت، میگوید: آن گاه برایش حفرهای کندیم، و غسلش دادیم و دفنش کردیم، آن گاه مردی بعد از فراغت ما از دفن نمودن وی آمد و گفت: این کیست؟ گفتیم: این بهترین بشر است، این ابن حضرمی است، گفت: این زمین مردگان را بیرون میاندازد، اگر وی را یک میل یا دو میل به زمینی انتقال دهید، که مردگان را قبول میکند، بهتر میشود، گفتیم: جرم دوست ما چیست، که وی را برای درندگان عرضه نماییم و آنان بخورندش، میگوید: بنابراین به کشیدن وی تصمیم گرفتیم، هنگامی که به لحد رسیدیم، متوجه شدیم که دوست ما در آن نیست، و لحد تا جایی که چشم کار میکند و میبیند پر از نور است و نور میدرخشد، میگوید: آن گاه خاک را به لحد برگردانیدیم و کوچ کردیم. این چنین در البدایه (۱۵۵/۶) آمده است. و این اسنادی است که رجال آن ثقهاند، ولی باز هم در آن انقطاع است، چنانکه در البدایه (۲۹۲/۶) آمده است. و نزد طبرانی در هر سه کتابش [۳۰۵]از ابوهریره سروایت است... حدیث را متذکر شده، و در آن آمده: وی درگذشت، و در میان ریگ دفنش نمودیم، وقتی اندک راه پیمودیم، گفتیم: درندگان میآیند و او را میخورند، پس برگشتیم و ندیدیمش [۳۰۶]. هیثمی (۳۷۶/۹) میگوید: در این ابراهیم بن معمر هروی آمده، وی را نشناختم، ولی بقیه رجال آن ثقهاند. و ابن سعد (۳۶۳/۴) به نقل از ابوهریره متذکر شده: برای وی با شمشیرهایمان حفرهای ایجاد کردیم، و لحد آماده نساختیم، و دفنش نمودیم و رفتیم، آن گاه مردی از اصحاب رسول خدا صگفت: وی را دفن کردیم، و برایش لحد آماده ننمودیم، بنابراین دوباره عودت نمودیم، تا برایش لحد درست کنیم، ولی جای قبرش را نیافتیم. ابونعیم این را در الدلائل (ص۲۰۸) از ابوهریره به مثل روایت طبرانی روایت نموده است.
[۳۰۵] یعنی المعجم الکبیر والمعجم الأوسط والمعجم اصغیر. م. [۳۰۶] ضعیف. طبرانی (۱۸/ ۹۵) و در الاوسط (۴/ ۱۶) در سند آن ابراهیم بن معمر است که هیثمی (۹/ ۳۷۶) درباره اش می گوید: وی در نشناختم و دیگر رجال آن ثقه هستند.