برکت در روغن ام شریک
ابن سعد (۱۵۷/۸) از ام شریک لروایت نموده که: نزد وی مشکی بود که در آن برای رسول خدا صروغن اهداء مینمود. میگوید: روزی اطفالش از وی روغن خواستند، و روغن نبود. وی بهسوی همان مشک برخاست تا ببیند، ناگهان متوجه شد که از آن روغن میرود. میگوید: آن گاه برایشان از آن روغن ریخت، و تا مدتی از آن خوردند. بعد از آن رفت که ببیند چقدر باقی مانده است، و همهاش را ریخت، به این صورت روغن آن تمام گردید. بعد از آن نزد رسول خدا صآمد، و پیامبر صبرایش گفت: «آیا ریختی آن را؟ اگر آن را نمیریختی تا زمانی برایت دوام مینمود».
و نزد وی هم چنان به نقل از یحیی بن سعید آمده، که گفت: وی مشک روغنی داشت، که هر کسی نزدش میآمد، آن را برایش عاریت میداد. مردی آن را قیمت نمود، گفت: در آن شیره انگور نیست، و دمیدش، و در آفتاب آویزانش نمود. ناگهان متوجه گردید که از روغن پر شده است. میگوید: گفته میشد: و از نشانههای خداوند، مشک ام شریک است. و بعضی طریق حدیث ام شریک در ماقبل گذشت.