حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

بیانیه‏اش در نهی از صحبت و سخن گفتن در تقدیر

بیانیه‏اش در نهی از صحبت و سخن گفتن در تقدیر

ابوداود در کتاب القدریه، ابن جریر و ابن ابی حاتم و غیر ایشان از عمر سروایت نموده‏اند، که وی در جابیه بیانیه ایراد نمود، و پس از حمد و ثنای خداوند گفت: کسی را که خدا هدایت نماید، گمراه کننده‏ای برایش نیست، و کسی را که گمراه نماید، هدایت کننده‏ای برایش نیست. آن گاه کشیشی که در پیش رویش قرار داشت، کلمه‏ای به فارسی برایش گفت، عمر برای مترجمی که برایش ترجمه می‏نمود گفت: چه می‏گوید؟ مترجم گفت: وی می‏پندارد که خداوند هیچ کسی را گمراه نمی‏کند، عمر فرمود: ای دشمن خدا دروغ گفتی، بلکه خداوند تو را آفریده است، و همان خداوند تو را گمراه نموده است، و او ان شاءاللَّه به آتش داخلت می‏سازد، اگر عهدی در میان نمی‏بود، گردنت را زده بودم، بعد از آن گفت: خداوند وقتی آدم را آفرید، ذریه‏اش را پراکنده نمود، آن گاه اهل جنت را و عمل‌هایی را که آنان انجام می‏دهند نوشت، و همچنان اهل دوزخ را و آنچه را انجام می‏دهند، سپس فرمود: اینان برای جنت‏اند، و اینان برای دوزخ. آن گه مردم پراکنده شدند و درباره قدر اختلاف نمودند. و نزد لألکائی و ابن عساکر و غیر ایشان از عبدالرحمن بن ابزی روایت است که گفت: کسی نزد عمر آمد و برایش گفت: گروهی از مردم درباره قدر حرف می‏زنند، آن گاه برای ایراد بیانیه برخاست و گفت: امت‌هایی که قبل از شما بودند، فقط در موضوع قدر هلاک شدند، سوگند به ذاتی که جان عمر در دست اوست، اگر بشنوم که دو مرد درباره آن حرف می‏زنند، گردن‏هایشان را خواهم زد، آن گه مردم خود را نگه داشتند، و دین امر هیچ کسی صحبت ننمود، تا اینکه گروه جدیدی در شام در زمان حجاج بروز نمود. این چنین در الکنز (۸۶/۱) آمده است.