پندها و اندرزهای متفرقه وی
ابونعیم در الحلیه (۵۱/۱) از عمر سروایت نموده، که گفت: ظرفهای کتاب و چشمههای علم باشید، و رزق روزانه را از خداوند سؤال نمایید، و از وی همچنان روایت نموده، که گفت: با توبه کنندگان مجالست نمایید، چون آنان از قلبهای نرم برخوردارند.
ابن ابی الدنیا، دینوری در المجالسه وحاکم درالکنی از عمر سروایت نمودهاند که گفت: کسی از خدا بترسد انتقام نمیگیرد، و کسی از خدا بترسد همه آنچه را بخواهد انجام نمیدهد [۲۰۰]، و اگر روز قیامت نمیبود، غیر آن چه میبود که میبینید. این چنین در الکنز (۲۳۵/۸) آمده است.
خرائطی و غیر وی از عمر سروایت نمودهاند که گفت: کسی که در قبال نفس خود به مردم عدالت نماید، در کارش برایش کامیابی داده میشود، عجز پیشه نمودن در طاعت به نیکی نزدیکتر است از افتخار به گناه. این چنین در الکنز (۲۳۵/۸) آمده است.
ابن ابی شیبه، عسکری، ابن جریر، دارقطنی و ابن عساکر از مالک روایت نمودهاند که: برایش خبر رسیده که عمربن الخطاب سگفت: عزت مرد تقوایش است، شرافتمندی و حسبش دینش است، مردانگی اش (اخلاقش) است، و جرأت و بزدلی غرایزیاند در مردان، مرد شجاع و با غیرت در دفاع و طرفداری از کسی که میشناسد و نمیشناسد میجنگد، و بزدل پدر و مادرش را رها نموده فرار مینماید، مال شرافتمندی و حسب است، و تقوی کرم و عزت است، تو از فارسی و عجمی و نبطی جز به تقوی بهتر بوده نمیتوانی. این چنین در الکنز (۲۳۵/۸) آمده است.
ابن ابی الدنیا و دینوری از سفیان ثوری روایت نمودهاند که گفت: عمربن الخطاب برای ابوموسای اشعری بنوشت: حکمت زاده بزرگی سن و سال نیست، بلکه عطا و بخشش خداست، و آن را برای کسی که بخواهد میدهد، و زنهار که تو به کارهای پست و اخلاق مذموم روی آوری. این چنین در الکنز (۲۳۵/۸) آمده است.
ابن ابی الدنیا، ابوبکر صولی و ابن عساکر از عمر سروایت نمودهاند که: وی برای پسرش عبداللَّه بن عمر بنوشت: اما بعد: من تو را به تقوای خداوند توصیه میکنم، چون کسی از خدا بترسد، خداوند نگاهش میدارد، کسی که بر وی توکل کند، کفایتش مینماید، کسی که برایش قرض بدهد، پاداشش میدهد، کسی که شکرش را به جای آورد، برایش میافزاید، و باید تقوی در مقابل چشم هایت، ستون عملت و روشنی و جلای قلبت باشد، چون کسی نیت ندارد، عمل ندارد، و کسی هدفش رضای خدا نیست، اجر و پاداش ندارد، و کسی نرمش و مهربانی ندارد، مال ندارد، و کسی کهنه ندارد، جدید ندارد. این چنین در الکنز (۲۰۷/۸) آمده است.
بیهقی در الزهد و ابن عساکر از جعفربن زبرقان روایت نمودهاند که گفت: برایم خبر رسیدن که عمربن الخطاب سبرای یکی از والیانش نوشت، و در آخر نامهاش آمده بود: نفس خویشتن را در آرامی و رفاه قبل از حساب شدید و سخت حسابی کن، چون کسی نفسش را در آرامی و رفاه، قبل از حساب شدید و سخت، محاسبه کند، عاقبت و فرجامش رضای خدا و غبطه مردم به وی است، و کسی را که زندگی اش مصروف سازد، و گناهانش مشغول گرداند، عاقبت و فرجامش پشیمانی و حسرت است، به آنچه پند داده و نصیحت کرده میشوید، آن را به یاد داشته باش، تا از آنچه نهی میگردی باز ایستی. این چنین در الکنز (۲۰۸/۸) آمده است.
و ابوالحسن بن رزقویه در جزء خود از عمر سروایت نموده که: وی برای معاویه بن ابی سفیان بنوشت: اما بعد: به حق ملتزم باش، حق جایگاههای اهل حق را برایت بیان میکند، و جز به حق فیصله مکن، والسلام. این چنین در الکنز (۲۰۸/۸) آمده است.
[۲۰۰] البته از گناهان.