برکت در خرمایی که پدر جابر گذاشته بود به سبب دعای پیامبر ص
بخاری در دلائل النبوه [۳۵۶]از جابر سروایت نموده که: پدرش در حالی وفات نمود که دین دار بود، [می گوید]: نزد پیامبر صآمدم و گفتم: پدرم بر خود دین گذاشته، و نزد من چیزی نیست، مگر آنچه درختان خرمایش حاصل میدهد، و حاصل آنان چندین سال دین وی را تمام کرده نمیتواند. وی با من روان گردید، تا قرض داران برایم فحش نگویند. آن گاه اطراف خرمنی از خرمنهای خرما گشت زد، و دعا نمود، و باز بر دیگرش. بعد بر آن نشست و گفت: «بکشیدش»، آن گاه آنچه حق آنان بود، برایشان اعطاء نمود، و مثل آنچه برایشان داد باقی ماند. این چنین در البدایه (۱۱۶/۶) آمده است. و ابن سعد (۵۶۳/۳) از جابر مانند این را روایت کرده است. و ابونعیم این را در الدلائل (ص۱۵۶) از وی طولانیتر روایت نموده. و در روایت وی آمده: و بر آن نشست و گفت: یارانت را صدا کن، و تا آن وقت پیمانه مینمود، که خداوند ﻷامانت پدرم را ادا نمود، و من به خدا سوگند، بر این راضی بودم، که خداوند ﻷامانت پدرم را ادا کند، و من خرمایی را به خواهرانم برنگردانم، ولی خداوند ﻷهمه خرمنها را سالم نگه داشت، حتی که من بهسوی همان خرمنی که رسول خدا صبر آن بود، نگاه مینمودم، و انگار که از آن یک خرما هم کم نشده باشد.
[۳۵۶] این حدیث را امام بخاری در صحیح خود در کتاب المناقب، «باب علامات النبوه فی الإسلام» نیز روایت نموده است.