حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

رفتن اثر پیری از نابغه جعدی به سبب دعای پیامبر صبرایش

رفتن اثر پیری از نابغه جعدی به سبب دعای پیامبر صبرایش

ابونعیم در الدلائل (ص ۱۶۴) از نابغه جعدی سروایت نموده، که وی می‏گفت: برای رسول خدا صاین شعر را سرودم، و خوشش آمد:

بلغنا السمـاء مجدنا وثراؤنا
وإنا لنرجو فوق ذلك مظهرا

ترجمه: «عزت و ثروت ما به آسمان رسیده است، و بلند رفتن به جای بالاتر از آن را هم امید داریم». پیامبر صگفت: «ای ابولیلی، بلند رفتن به جای بالاتر کجاست؟» گفتم: به‌سوی جنت، گفت: «آری، ان شاءاللَّه تعالی».

ولا خير في حلم إذا لـم تكن له
بوادر تحمى صفوه أن يكدَّرا
ولا خير في جهل إذا لـم يكن له
حليم إذا ما أورد الأمر أصدرا

پیامبر صگفت: «نیکو نمودی، خداوند دندان هایت را نریزاند»، یعلی می‏گوید: من وی را دیدم، که یک صد و چند سال بالایش سپری شده بود، ولی یک دندانش هم نریخته بود. و بیهقی این را از نابغه به مثل آن روایت نموده، مگر این که در روایت وی آمده، «تراثنا» در بدل «ثراؤنا». و بزار این را از وی به مثل آن روایت کرده، مگر این که در روایت وی آمده: «عفة وتكرماً» در بدل «مجدنا وثراؤنا»، و قول یعلی را، چنانکه در البدایه (۱۶۸/۶) آمده، ذکر ننموده است.

این را همچنان حسن بن سفیان در مسندش، ابونعیم در تاریخ اصبهان و شیرازی در الألقاب همه‌شان به روایت یعلی بن اشدق روایت کرده‏اند، و وی ساقط الحدیث است، ولی تابع‌هایی برای خود دارد، و ما قصه‏ای را در غریب الحدیث از خطابی و در کتاب العلم از مرحبی و غیر آنان از طریق مهاجر بن سلیم از عبداللَّه بن جراد دریافتیم، که [وی می‏گوید:] از نابغه بنی جعده شنیدم که می‏گوید: گفته‏ام را برای پیامبر صسرودم: «عَلَوْنَا السَّمَاءَ...»، وی خشمگین شد و گفت: «ای ابولیلی، بلند رفتن به جای بالاتر کجاست؟» گفتم: جنت، گفت: «آری، إن شاءاللَّه»، بعد از آن گفت: «گفته ات را برایم بسرای»، من آن را برایش سرودم: «ولا خير في حلم...» هردو بیت، آن گاه برایم گفت: «نیکو نمودی، خداوند دندان هایت را نریزاند، [راوی می‏گوید:] من دندان‏های وی را چون ژاله دیدم، و هیچ دندانی از دندان‌هایش نشکسته بود و نیفتاده بود. و ما این را در المؤتلف والمختلف از دار قطنی، و در الصحابة از ابن سکن و در غیر آن‏ها از طریق رحال بن منذر روایت نمودیم، که [وی گفت] پدرم از پدرش که کرز بن اسامه است، و با نابغه جعدی در وفدی همراه بود حدیث بیان نمود، و به مانند آن را متذکر شده است. و سلفی این را در الأربعین از طریق نصربن عاصم لیثی از پدرش از نابغه روایت نموده... و حدیث را متذکر شده، و در آن آمده: وی در طول همه عمرش از همه مردم دندان‏های نیکو داشت، و هرگاهی دندانی می‏افتاد دیگری به جایش بر می‏آمد، و او مرد مسنی بود. این چنین در الإصابه (۵۳۹/۳) به اختصار آمده است.