ملائک و غسل دادن سعدبن معاذ
ابن سعد (۴۲۷/۳) از محمود بن لبید روایت نموده، که گفت: وقتی که رگ بازوی سعد در روز خندق هدف تیر قرار گرفت، و حالش سنگین گردید، وی را به زنی سپردند، و او را رفیده مینامیدند... و حدیث را متذکر شده، و در آن آمده: رسول خدا صبیرون گردید، و ما همراهش بیرون شدیم، وی در رفتن شتاب نمود، حتی که بندهای نعلیهای ما قطع گردید و چادرهای ما از گردنهای ما افتاد، از این امر یاران وی برایش شکایت نمودند که: ای رسول خدا، در رفتار ما را خسته ساختی، فرمود: «من میترسم ملائک بهسوی وی از ما سبقت جویند، و او را غسل بدهند، چنانکه حنظله را غسل دادند».
و این را همچنان (۴۲۳/۳) از عاصم بن عمربن قتاده روایت نموده، که گفت: بعد رسول خدا صخوابید، هنگامی برخاست ملکی - یا گفت: جبریل - نزدش آمد و گفت: کدام مرد امشب از امتت وفات نموده است، اهل آسمان به مرگ وی شادمانی کردند؟ پیامبر خدا صگفت: «نمیدانم، مگر این که سعد در همین شام سخت مریض بود، سعد چه حال دارد؟» گفتند: ای رسول خدا، در گذشته است، و قومش آمدند و او را بهسوی دیارشان انتقال دادند، میگوید: رسول خدا صنماز صبح را گزارد، بعد از آن در حالی که مردم همراهش بودند بیرون گردید، وی مردم را در رفتار پشت سر گذاشت، حتی که بندهای نعلیهایشان از پاهایشان قطع میگردید، و چادرهایشان از شانههایشان میافتاد، آن گاه مردی برایش گفت: ای رسول خدا، مردم را پشت سر گذاشتی، میگوید: پیامبر صفرمود: «من میترسم که ملائک بهسوی وی از ما سبقت جویند، چنانکه بهسوی حنظله از ما سبقت جستند».