حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

ملائک و غسل دادن سعدبن معاذ

ملائک و غسل دادن سعدبن معاذ

ابن سعد (۴۲۷/۳) از محمود بن لبید روایت نموده، که گفت: وقتی که رگ بازوی سعد در روز خندق هدف تیر قرار گرفت، و حالش سنگین گردید، وی را به زنی سپردند، و او را رفیده می‏نامیدند... و حدیث را متذکر شده، و در آن آمده: رسول خدا صبیرون گردید، و ما همراهش بیرون شدیم، وی در رفتن شتاب نمود، حتی که بندهای نعلی‏های ما قطع گردید و چادرهای ما از گردن‏های ما افتاد، از این امر یاران وی برایش شکایت نمودند که: ای رسول خدا، در رفتار ما را خسته ساختی، فرمود: «من می‏ترسم ملائک به‌سوی وی از ما سبقت جویند، و او را غسل بدهند، چنانکه حنظله را غسل دادند».

و این را همچنان (۴۲۳/۳) از عاصم بن عمربن قتاده روایت نموده، که گفت: بعد رسول خدا صخوابید، هنگامی برخاست ملکی - یا گفت: جبریل - نزدش آمد و گفت: کدام مرد امشب از امتت وفات نموده است، اهل آسمان به مرگ وی شادمانی کردند؟ پیامبر خدا صگفت: «نمی‏دانم، مگر این که سعد در همین شام سخت مریض بود، سعد چه حال دارد؟» گفتند: ای رسول خدا، در گذشته است، و قومش آمدند و او را به‌سوی دیارشان انتقال دادند، می‏گوید: رسول خدا صنماز صبح را گزارد، بعد از آن در حالی که مردم همراهش بودند بیرون گردید، وی مردم را در رفتار پشت سر گذاشت، حتی که بندهای نعلی‏هایشان از پاهایشان قطع می‏گردید، و چادرهایشان از شانه‏هایشان می‏افتاد، آن گاه مردی برایش گفت: ای رسول خدا، مردم را پشت سر گذاشتی، می‏گوید: پیامبر صفرمود: «من می‏ترسم که ملائک به‌سوی وی از ما سبقت جویند، چنانکه به‌سوی حنظله از ما سبقت جستند».