بیانیه جامع عمر سدر جابیه
در الکنز (۲۱۰/۸) از موسی بن عقبه ذکر شده، که گفت: این بیانیه عمربن الخطاب در روز جابیه است: اما بعد: من شما را به تقوی و ترس خدایی توصیه میکنم که باقی میماند و ماسوایش فانی میشود، ذاتی که به طاعتش دوستان خود را عزت میدهد، و به معصیتش دشمنانش را گمراه میسازد، برای هلاک شوندهای که در عمل گمراهی هلاک گردیده و آن را هدایت پنداشته معذرتی نیست، و نه هم در ترک نمودن حقی که آن را گمراهی پنداشته، به حقترین تعهد و مسؤولیتی را که رهبر باید در قبال رعیت خود به دوش بگیرد، این است که آنان را به وظایفی که از خداوند برایشان در همان دین شان، که خدا بهسوی آن هدایتشان نموده است متعهد و متوجه بسازد، و بر ما لازم است شما را به آنچه امر نماییم، که خداوند امر نموده، و آن عبارت از طاعتش است، و شما را از آنچه نهی نماییم و بازداریم، که خداوند از آن نهی نفرموده، و آن عبارت از معصیت وی است، و امر خداوند ﻷرا در میانتان برپا داریم، درباره قریب مردم و بعیدشان و پروای این را نداشته باشیم که حق بر کی آمد، من این را دانستم و درک نمودم، که قومهایی در دینشان تمنی میکنند، و میگویند: با نمازگزاران نماز میگزاریم، و با مجاهدین جهاد میکنیم، و از هجرت بهرهمند هستیم، و همه این را قومهایی میکنند، که آن را به حقش حمل نمینمایند، و ایمان به آراستن ظاهری نیست، و برای نماز وقتی هست که خداوند آن را شرط گذاشته، و نماز جز در آن درست نمیشود، بنابراین وقت نماز فجر وقتی است، که انسان شب خود را سپری میکند، و برای روزه دار طعام و نوشیدنی اش حرام میگردد، و برای آن حقش را از قرآن بدهید. و وقت نماز ظهر آن گاه است، که شدت گرما فرارسد، و آفتاب از وسط آسمان مائل شود، تا این که سایه ات مثلث گردد، و این فرصتی است که کسانی از شدت گرما توقف نموده بودند، دوباره به راه میافتند، ولی وقتی که زمستان میباشد، همان فرصتی وقتش است که آفتاب مائل میگردد، تا این که بر ابروی راستت قرار میگیرد، البته با شرطهای خداوند در وضو و رکوع و سجده، و این به آن سبب است که در وقت نماز نخوابد، و وقت نماز عصر آن گاه است، که آفتاب سفید و پاک بنماید، البته قبل از اینکه زرد گردد، [و طول وقت آن] به اندازه حرکت سوار بر شتر آهسته رفتار به مسافه دو فرسخ قبل از غروب آفتاب است، و نماز مغرب وقتی است که آفتاب غروب میکند و روزه دار افطار مینماید، و نماز خفتن وقتی است که شب تاریک میگردد، و سرخی افق از میان میرود، [و وقتش] تا ثلث شب [ادامه مییابد]، کسی که قبل از آن بخوابد خداوند چشمهایش را به خواب نبرد، اینها وقتهای نمازاند:
﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ كَانَتۡ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ كِتَٰبٗا مَّوۡقُوتٗا﴾[النساء: ۱۰۳].
ترجمه: «نماز بالای مؤمنان در وقت مقرر آن فرض است».
مردی میگوید: هجرت نمودهام، ولی هجرت ننموده است، مهاجران آنانیاند، که گناهان را ترک نمودهاند، و قومهایی میگویند: جهاد نمودیم: جهاد فی سبیلاللَّه، مجاهدت با دشمن، و اجتناب از حرام است، و گاهی اقوامی نیک میجنگند، ولی هدفشان ازآن پاداش و ذکر نمیباشد، و کشته شدن هم نوعی از مرگ و مردن است، و هر مرد بر همان حالتی قرار دارد، که بر آن جنگیده است، مردی به طبیعت خود از شجاعت و دلیری اش میجنگد، و کسی را که میشناسد و نمیشناسد نجات میدهد، و مردی به طبیعت خود جبون میگردد، و پدرو مادرش را هم تسلیم میکند، و سگ از عقب خانوادهاش پارس میدهد، و بدانید که روزه حرام کننده است،و در آن از اذیت مسلمانان اجتناب صورت میگیرد، چنانکه مرد از لذتش از طعام، نوشیدنی و زنان امتناع میورزد، این گونه روزه، روزه تام است، و دادن زکات همان است که رسول خدا صفرض نموده است، و باید آن را در حالی پردازند که نفسهایشان بر آن راضی باشد، و بر آن نیکیای از دیگران نخواهند، به آنچه وعظ کرده میشوید آن را بدانید، چون از دست دهنده کسی است، که دینش را از دست داده باشد، و نیک بخت کسی است که از غیر خود عبرت و پند بگیرد، و بدبخت کسی است که در شکم مادرش بدبخت شده باشد، بدترین کارها بدعتهای آن است، و میانه روی در سنت بهتر از اجتهاد در بدعت است، مردم نفرتی از پادشاه و سلطان خود میداشته باشند، و من به خداوند پناه میبرم که من و شما را کنیههای آفریده شده در طبیعت، خواهشات و هوسهایی که پیروی میگردد و دنیایی که تأثیر میافکند درک نماید، من ترسیدم به آنانی میل نمایید که ظلم نمودهاند، به کسی که مال داده شده اطمینان مینمایید، به این قرآن چنگ زنید، چون در آن نور و شفاء است، و غیر آن بدبختی است، من آن مسؤولیتی را که خداوند در قبال شما به دوشم گذاشته بود انجام دادم، و برای نصیحت شما پند و وعظتان نمودم، و رزقهایتان را برایتان امر نمودیم، عسکرهایتان را برایتان جمع کردیم، جنگها و غزاهایتان را برایتان آماده ساختیم، و منزلهایتان را برایتان ثابت گردانیدیم، و غنیمتهایی را که بدون جنگ و یا به زور شمشیر به دست آوردید همه را برایتان تقسیم نمودیم، دیگر حجت و دلیلی در مقابل خدا ندارید، بلکه حجت و دلیل خدا بر شماست، با این گفته خود، از خداوند برای خودم و شما مغفرت میطلبم.
ابن کثیر در البدایه (۵۶/۷) میگوید: سیف در سیاق خود متذکر شده که: عمر ساز مدینه بر اسبی سوار گردید، تا به سرعت راه پیماید، البته بعد از اینکه علی بن ابی طالب را بر مدینه جانشین خود تعیین نموده بود، وی راه پیمود تا این که به جابیه رسید، و در آنجا پایین گردید، و در جابیه بیانیه طولانی و بلیغی ایراد نمود، که از جمله آن این است: ای مردم، باطن خویش را اصلاح کنید، ظاهرتان اصلاح میگردد، برای آخرتتان عمل نمایید، حوایج دنیایتان پوره کرده میشود، و بدانید که در میان شخصی و آدم هر پدر زندهای که وجود دارد، (اصالت و پیوندی با مرگ دارد و میمیرد)، و در میان وی و خداوند مدارا و نرمیی وجود ندارد، کسی که راهی بهسوی جنت را میخواهد، باید به جماعت چنگ زند، چون شیطان با یک تن است، و از دو تن دورتر است، هیچ یک از شما با زنی خلوت نکند، چون شیطان سوم آنها میباشد، کسی را که نیکی اش خوش بسازد و گناهش اندوهگینش بسازد، همان آدم مؤمن است. این یک بیانیه طولانی هست، که اختصارش نمودیم.