حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

خالدبن ولید و نوشیدن زهر و از بین رفتن اثر آن

خالدبن ولید و نوشیدن زهر و از بین رفتن اثر آن

ابویعلی از ابوسفر روایت نموده، که گفت: خالدبن ولید سدر حیره نزد امیری از مرزبانان پایین گردید، برایش گفتند: از زهر بر حذر باش، تا عجم‏ها برایت زهر ننوشانند. گفت: آن را برایم بیاورید، زهر برایش آورده شد، و او آن را با دست خود گرفت و نوشیدش، و گفت: به نام خداوند، و ضرری برایش نرسانید [۳۹۸]. هیثمی (۳۵۰/۹) می‏گوید: این را ابویعلی و طبرانی به مانند آن روایت کرده‏اند، و رجال یکی از اسنادهای طبرانی رجال صحیح‌اند، و این روایت مرسل است، و رجال‌شان ثقه‏اند، مگر این که ابوسفر و ابوبرده بن ابی موسی از خالد نشنیده‏اند.

ابونعیم در الدلائل (ص ۱۵۹) مانند این را از ابوسفر روایت کرده، و در الإصابه (۴۱۴/۱) از ابویعلی این را متذکر شده، و در روایتش آمده: برایش زهری آورده شد، وی آن را در کف دستش گذاشت، بعد از آن نام خدا را بر زبان آورد و نوشیدش، و آن ضرری برایش نرسانید، بعد از آن گفته: ابن سعد این را از دو طریق دیگر روایت نموده است.

و ابن جریر (۵۶۷/۲) این را در تاریخش از محمدبن ابی سفر از ذی الجوشن ضبابی سو غیر وی روایت نموده، که گفتند: همراه ابن بقیله [۳۹۹]خادمی بود، و کیسه‏ای را در ازار بندش آویزان نموده بود، خالد سآن کیسه را گرفت، و آنچه را در آن بود، در کف دستش ریخت و گفت: ای عمرو این چیست؟ پاسخ داد: این به خدا سوگند زهری است که فوراً می‏کشد. گفت: زهر را چرا نگه می‏داری؟ گفت: از این ترسیدم که بر غیر آنچه باشید که من پنداشته‏ام، اجلم را نیز با خود آورده‏ام، و مرگ برایم محبوب‏تر از چیز بد و ناخوشایندی است که بر قوم و اهل قریه‏ام داخل گردانم. خالد گفت: هیچ نفسی تا اجلش نرسد نمی‏میرد، و گفت: «بسم الله خيرالأسمـاء، رب الأرض ورب السمـاء الذي ليس يضر مع اسمه داء الرحمن الرحيم». ترجمه: «به نام خدا، که بهترین نام هاست، پروردگار زمین و آسمان، ذاتی که با نامش مرضی ضرر نمی‏رساند و بخشاینده و مهربان است»، آن گاه به سویش آمدند، تا بازدارندش، ولی او قبل از رسیدن آن‏ها بلعیدش، آن گاه عمرو گفت: به خدا سوگند، ای گروه عرب، آنچه را بخواهید به دست می‏آورید، البته تا وقتی که یکی از شما باقی باشد ای قرن [۴۰۰]، و به‌سوی اهل حیره رفت و گفت: چون امروز امری را روشن‏تر و واضح‏تر ندیدم که آمده باشد.

[۳۹۸] ضعیف. ابویعلی (۱۳/ ۱۴۱) که رجال آن ثقه هستند اما منقطع است. و همچنین طبرانی (۴/ ۱۰۵) نگا: المطالب (۴/ ۹۰) و المجمع (۹/ ۳۵۰). [۳۹۹] وی عمروبن عبدالمسیح است، نصرانی بود و یکی از رؤسای حیره به شمار می‏رفت. [۴۰۰] هدفش اصحاب شاست.