حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

توصیف مردی از نصارای عرب از اصحاب در پیش روی فرمانده دمشق

توصیف مردی از نصارای عرب از اصحاب در پیش روی فرمانده دمشق

ولید بن مسلم می‏گوید: کسی که از یحیی بن یحیای غسانی شنیده بود، برایم خبر داد، که وی از دو مرد از قومش حدیث بیان می‏نمود، که آن دو گفتند: هنگامی که مسلمانان در ناحیه اردن پایین شدند، ما در میان خود گفتیم، دمشق محاصره خواهد شد، بنابراین قبل از آن راهی دمشق شدیم و به خرید و فروش پرداختیم، و در حالی که ما در این وضع قرار داشتیم، فرمانده آن، کسی را دنبال ما روان نمود، و ما نزدش حاضر شدیم. گفت: شما از عرب‏ها هستید؟ گفتیم: آری، گفت: نصرانی هستید؟ گفتیم: آری، گفت: باید یکی از شما برود، و درباره این قوم و نظرشان برای ما تجسس نماید، و دومی بالای متاع همراهش اینجا بماند. آن گاه یکی از ما این عمل را انجام داد، و مدتی درنگ نمود و بعد از آن نزدش آمد و گفت: من نزدت، از نزد مردان لاغر، که اسبان نجیب را سوار شده‏اند آمده‏ام. از طرف شب در عبادت‌اند، و از طرف روز سوارکار، تیرها را درست می‏کنند و می‏تراشند، و نیزه‏ها را راست می‏نمایند. اگر برای همنشینت سخنی را بگویی، آن را نمی‏شنود، البته به سبب بلندی صداهایشان به قرآن و ذکر. می‏گوید: آن گاه وی به‌سوی یارانش ملتفت گردید و گفت: از آنان چیزی برای‌تان آمده، که طاقت و توانایی آن را ندارید. این چنین در البدایه (۱۵/۷) آمده است. و ابن عساکر (۱۴۳/۱) این را از یحیی بن یحیای غسانی به مثل آن روایت کرده است. و در روایت وی: کم گوشت در بدل نجیب آمده است، و در بدل نیزه‏ها را راست می‏نمایند، نیزه‏ها را درست می‏نمودند، آمده است.