توصیف مردی از نصارای عرب از اصحاب در پیش روی فرمانده دمشق
ولید بن مسلم میگوید: کسی که از یحیی بن یحیای غسانی شنیده بود، برایم خبر داد، که وی از دو مرد از قومش حدیث بیان مینمود، که آن دو گفتند: هنگامی که مسلمانان در ناحیه اردن پایین شدند، ما در میان خود گفتیم، دمشق محاصره خواهد شد، بنابراین قبل از آن راهی دمشق شدیم و به خرید و فروش پرداختیم، و در حالی که ما در این وضع قرار داشتیم، فرمانده آن، کسی را دنبال ما روان نمود، و ما نزدش حاضر شدیم. گفت: شما از عربها هستید؟ گفتیم: آری، گفت: نصرانی هستید؟ گفتیم: آری، گفت: باید یکی از شما برود، و درباره این قوم و نظرشان برای ما تجسس نماید، و دومی بالای متاع همراهش اینجا بماند. آن گاه یکی از ما این عمل را انجام داد، و مدتی درنگ نمود و بعد از آن نزدش آمد و گفت: من نزدت، از نزد مردان لاغر، که اسبان نجیب را سوار شدهاند آمدهام. از طرف شب در عبادتاند، و از طرف روز سوارکار، تیرها را درست میکنند و میتراشند، و نیزهها را راست مینمایند. اگر برای همنشینت سخنی را بگویی، آن را نمیشنود، البته به سبب بلندی صداهایشان به قرآن و ذکر. میگوید: آن گاه وی بهسوی یارانش ملتفت گردید و گفت: از آنان چیزی برایتان آمده، که طاقت و توانایی آن را ندارید. این چنین در البدایه (۱۵/۷) آمده است. و ابن عساکر (۱۴۳/۱) این را از یحیی بن یحیای غسانی به مثل آن روایت کرده است. و در روایت وی: کم گوشت در بدل نجیب آمده است، و در بدل نیزهها را راست مینمایند، نیزهها را درست مینمودند، آمده است.