حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

پیامبر صو گرفتن شیطان و جن

پیامبر صو گرفتن شیطان و جن

ابونعیم در الدلائل (ص۱۳۰) از ابوهریره به شکل مرفوع روایت نموده: «در حالی که من خواب بودم، شیطان برایم متعرض گردید، من از حلقش گرفتم و خفه‏اش نمودم، حتی که سردی زبانش را بر انگشت ابهامم احساس می‏نمودم، خداوند سلیمان ÷را رحم کند، اگر دعای وی نمی‏بود، آن شیطان در حالی صبح می‏کرد که بسته شده می‏بود، و شما به سویش نگاه می‏نمودید».

و نزد وی هم چنان به شکل مرفوع روایت است: «دیوی از جن دیشب برایم پیش گردید، تا نمازم را قطع کند، آن گاه خداوند مرا بر آن دست داد و گرفتمش، و خواستم بر یکی از ستون‏های مسجد بسته‏اش کنم، تا این که شما صبح کنید و همه‌تان به سویش نگاه کنید، ولی دعای برادرم سلیمان را به یاد آوردم:

﴿رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِي وَهَبۡ لِي مُلۡكٗا لَّا يَنۢبَغِي لِأَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِيٓ[ص: ۳۵].

ترجمه: «خداوندا مرا بیامرز و برایم ملکی ببخش که برای هیچ کسی بعد از من مناسب نباشد».

افزود: آن گاه خوار و ذلیل دفعش نمودم» [۲۸۴]. این را هم چنان از ابودرداء سبه شکل طولانی روایت نموده، و در روایت وی آمده: «اگر دعای برادرم سلیمان نمی‏بود، بسته شده صبح می‏کرد و بچه‏های اهل مدینه همراهش بازی می‏نمودند».

[۲۸۴] بخاری (۴۶۱) مسلم (۵۴۱) احمد (۲/ ۲۹۸).