پیامبر صو گرفتن شیطان و جن
ابونعیم در الدلائل (ص۱۳۰) از ابوهریره به شکل مرفوع روایت نموده: «در حالی که من خواب بودم، شیطان برایم متعرض گردید، من از حلقش گرفتم و خفهاش نمودم، حتی که سردی زبانش را بر انگشت ابهامم احساس مینمودم، خداوند سلیمان ÷را رحم کند، اگر دعای وی نمیبود، آن شیطان در حالی صبح میکرد که بسته شده میبود، و شما به سویش نگاه مینمودید».
و نزد وی هم چنان به شکل مرفوع روایت است: «دیوی از جن دیشب برایم پیش گردید، تا نمازم را قطع کند، آن گاه خداوند مرا بر آن دست داد و گرفتمش، و خواستم بر یکی از ستونهای مسجد بستهاش کنم، تا این که شما صبح کنید و همهتان به سویش نگاه کنید، ولی دعای برادرم سلیمان را به یاد آوردم:
﴿رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِي وَهَبۡ لِي مُلۡكٗا لَّا يَنۢبَغِي لِأَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِيٓ﴾[ص: ۳۵].
ترجمه: «خداوندا مرا بیامرز و برایم ملکی ببخش که برای هیچ کسی بعد از من مناسب نباشد».
افزود: آن گاه خوار و ذلیل دفعش نمودم» [۲۸۴]. این را هم چنان از ابودرداء سبه شکل طولانی روایت نموده، و در روایت وی آمده: «اگر دعای برادرم سلیمان نمیبود، بسته شده صبح میکرد و بچههای اهل مدینه همراهش بازی مینمودند».
[۲۸۴] بخاری (۴۶۱) مسلم (۵۴۱) احمد (۲/ ۲۹۸).