بیانیههای امیرالمؤمنین حسن بن علی ببیانیهاش بعد از وفات پدرش
ابن سعد (۳۸/۳) از هبیره روایت نموده، که گفت: هنگامی که علی بن ابی طالب سوفات نمود، حسن بن علی ببرخاست و به منبر بالا شد و گفت: ای مردم، امشب مردی درگذشت، که اولها از وی سبقت نکرده بودند، و بعدیها وی را درک نمیتوانند. رسول خدا صوی را در سریه میفرستاد، جبریل از طرف راستش احاطهاش مینمود، و میکائیل از طرف چپش، و قبل از عودت خداوند برایش فتح نصیب میفرمود، و جز هفتصد درهم از خود به جای نگذاشته است، که میخواست به آن خادمی خریداری کند، و در همان شبی وفات نمود، که روح عیسی بن مریم در آن شب بلند برده شد، شب بیست و هفتم رمضان، و در روایتی افزوده: و از زرد و سفید جز هفت صد درهم که از حقوقش اضافه مانده بود، چیزی به جای نگذاشته است، و این قولش را که:... وفات نمود... تا به آخرش ذکر ننموده. و نزد ابونعیم در الحلیه (۶۵/۱) از هبیره بن سیاق دوم به معنای آن روایت است. احمد (۱۹۹/۱) این را از وی به اختصار روایت نموده است.
و نزد ابویعلی، از ابن جریر و ابن عساکر از حسن، چنانکه در المنتخب (۶۱/۵) آمده، روایت است که: وقتی علی سبه قتل رسید، وی برای ایراد بیانیه برخاست، و پس از حمد و ثنای خداوند گفت: اما بعد: به خدا سوگند، امشب مردی را، در همان شبی به قتل رسانیدید، که در آن قرآن نازل شده، و در آن عیسی بن مریم ÷بلند گردیده، و در آن یوشع بن نون جوان موسی علیهما السلام کشته شده و در آن توبه بنی اسرائیل پذیرفته شده است. طبرانی این را از ابوطفیل روایت نموده، و به معنایی هر دو روایت ابن سعد، و روایت ابویعلی و غیر وی را متذکر شده، وافزوده است: بعد از آن گفت: کسی که مرا شناخته است شناخته است، و کسی که مرا نشناخته، من حسن بن محمد صهستم، و سپس این آیت - قول یوسف - را تلاوت نمود:
﴿وَٱتَّبَعۡتُ مِلَّةَ ءَابَآءِيٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ﴾[یوسف: ۳۸].
ترجمه: «و من دین پدرانم، ابراهیم، اسحاق و یعقوب را پیروی کردم».
و بعد از آن به تلاوت کتاب خدا پرداخت، آن گاه فرمود: من فرزند بشارت دهنده هستم. من فرزند بیم دهنده هستم. من فرزند نبی هستم. من فرزند دعوتگر بهسوی خدا به اذن وی هستم. من فرزند چراغ تابان هستم. من فرزند کسی هستم که رحمت برای جهانیان فرستاده شده است. من از خانواده کسانی هستم، که خداوند پلیدی را از ایشان دور نموده، و به خوبی پاکشان کرده است، من از خانواده کسانی هستم، که خداوند ﻷمودت و دوستیشان را فرض گردانیده است. و در آنچه بر محمد صنازل نموده، گفته:
﴿قُل لَّآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًا إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ فِي ٱلۡقُرۡبَىٰ﴾[الشوری: ۲۳].
ترجمه: «بگو از شما بر تبلیغ هیچ مزدی نمیخواهم مگر دوستی در قرابت».
هیثمی (۱۴۶/۹) میگوید: این را طبرانی در الأوسط و الکبیر و ابویعلی به اختصار روایت نمودهاند، و بزار به مانند آن روایت نموده، مگر این که وی گفته: و بیرق را برایش میداد، و وقتی جنگ شدید میشد، جبریل از طرف راستش میجنگید. و افزوده: بیست و یکم رمضان بود، و احمد این را به اختصار زیاد روایت نموده. اسناد احمد، بعضی طرق بزار و طبرانی در الکبیر حسناند. و حاکم این را در المستدرک (۱۷۲/۳) از علی بن حسین ببه معنای روایت ابوطفیل روایت نموده، و افزوده است: من از اهل خانوادهای هستم، که جبریل نزد ما پایین میشد، و از نزد ما بلند میگردید، و افزوده:
﴿وَمَن يَقۡتَرِفۡ حَسَنَةٗ نَّزِدۡ لَهُۥ فِيهَا حُسۡنًا﴾[الشوری: ۲۳].
ترجمه: «و هر که نیکی بکند برای او در آن نیکویی میافزاییم».
به دست آوردن حسنه و نیکویی، محبت ما اهل بیت است. ذهبی میگوید: صحیح نیست، و حاکم سکوت اختیار نموده است.