عمر سو بر زمین افکندن یک جن و در زنجیر انداختن شیطانها در امارتش
طبرانی از ابووائل سروایت نموده، که گفت: عبداللَّه سگفت: شیطان با مردی از اصحاب پیامبر صروبرو گردید، و همراهش کشتی گرفت. مسلمان وی را بر زمین افکند و انگشت ابهامش را دندان گرفت. شیطان گفت: رهایم کن، تا آیتی را برایت بیاموزانم، که هر کسی از ما آن را بشنود روی میگرداند. بنابراین رهایش نمود، ولی او ابا ورزید که برایش بیاموزاند. باز همراهش کشتی گرفت، و مسلمان وی را بر زمین افکند، و انگشت ابهامش را دندان گرفت و گفت: آن آیت را برایم بگو، ولی او از آموزانیدن آن برایش ابا ورزید. هنگامی که بار سوم وی را گرفت، گفت: آیتی که در سوره بقره است: ﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُ﴾تا آخرش. برای عبداللَّه گفته شد: ای ابوعبدالرحمن، آن مرد کیست؟ گفت: غیر عمر سچه کسی بوده میتواند؟!
و در روایتی نزد وی از ابن مسعود سهم چنان آمده، که گفت: مردی از اصحاب پیامبر صبا مردی از جن روبرو گردید، و همراهش کشتی گرفت، انسان وی را بر زمین افکند، جن برایش گفت: دوباره همراهم کشتی بگیر، و او همراهش دوباره گرفت، و انسان وی را بر زمین افکند. آنگاه انسان برایش گفت: تو را لاغر و رنگ پریده میبینم، و گویی بازوهایت، بازوهای سگ باشد. آیا شما گروههای جن همینطورید؟ یا تو از میانشان همینطوری؟ گفت: خیر، به خدا سوگند، من در میان آنان از جثه و جسم بزرگ و قوی برخوردارم. بار سوم همراهم کشتی بگیر، اگر مرا بر زمین افکندی من چیزی برایت میآموزانم که نفعت برساند. باز همراهش کشتی گرفت و وی را بر زمین افکند. و گفت: بیا برایم بیاموزان، گفت: آیا آیةالکرسی را میخوانی؟ گفت: آری، گفت: آن را در هر خانهای که بخوانی شیطان از آن با بیرون دادن بادهایی چون باد خر بیرون میشود، و تا صبح به آن داخل نمیگردد. مردی از قوم گفت: ای ابوعبدالرحمن، آن مرد کدام یک از اصحاب پیامبر صاست؟ میگوید: روی عبداللَّه ترش گردید، و بهسوی وی روی گردانید و گفت: غیر از عمر سچه کسی میباشد؟! [۲۹۱]هیثمی (۷۱/۹) میگوید: این دو را طبرانی به دو اسناد روایت نموده، و رجال روایت دوم رجال صحیحاند، مگر اینکه شعبی از ابن مسعود نشنیده است، ولی او را درک نموده است، و در راویان طریق اول مسعودی آمده، و او ثقه میباشد، ولی وی دچار اختلاط گردیده بود و برای ما صحت روایت مسعودی به روایت شعبی معلوم گردیده است، واللَّه اعلم. و ابونعیم در الدلائل (۱۳۱) از طریق عاصم از زِر از عبداللَّه به معنای آن را روایت کرده است. و ابن عساکر از مجاهد روایت نموده، که گفت: ما میگفتیم - یا برای ما گفته میشد -: شیطان ها در امارت عمر سدر زنجیرها قید بودند، و هنگامی که وی به شهادت رسید منتشر گردیدند. این چنین در المنتخب (۳۸۵/۴) آمده است.
[۲۹۱] ضعیف. طبرانی (۹/ ۱۶۶) که منقطع است و شعبی از ابن مسعود نشنیده است گرچه وی را درک کرده است. المجمع (۹/ ۷۱).