حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

قول پادشاه چین درباره اصحاب

قول پادشاه چین درباره اصحاب

ابن جریر هم چنان در تاریخش (۲۴۹/۳) متذکر شده که: یزدگرد، برای طلب کمک به پادشاه چین نامه نوشت. پادشاه چین برای فرستاده یزدگردگفت: من می‏دانم، که این بر پادشاهان حق است، که پادشاهان را در مقابل آنانی که برایشان غلبه می‏نمایند یاری و کمک رسانند، ولی تو صفت این قومی را که شما را از سرزمین‌تان اخراج نموده‏اند، برایم بیان کن، چون من تو را می‏بینم که از کمی و قلت آنان و زیادی و کثرت خودتان صحبت می‏کنی، و امثال این اندک‏ها، به کثرتی که از خودتان توصیف می‏کنی، به این حد رسیده نمی‏توانند، مگر به موجودیت خیری نزد ایشان و موجودیت شری نزد شما. گفتم: از آنچه دوست می‏داری سئوالم کن؟ گفت: آیا به وعده وفا می‏نمایند؟ گفتم: آری. گفت: قبل از اینکه با شما بجنگند برای‏تان چه می‏گویند؟ گفتم: ما را به‌سوی یکی از این سه چیز دعوت می‏کنند، یا دین شان، که اگر آن را پذیرفتیم ما را عین خودشان قرار می‏دهند، یا جزیه و حمایت یا جنگ. گفت: اطاعت‌شان از امیران‏شان چگونه است؟ گفتم: مطیع‏ترین قوم برای مرشد‌شان هستند. گفت: چه را حلال می‏دانند و چه را حرام می‏دانند؟ من برایش بیان کردم. گفت: آیا آنچه را بالای‌شان حلال گردانیده شده، حرام می‏دانند، یا آنچه را بالای‏شان حرام گردانیده شده، حلال می‏دانند؟ گفتم: نخیر. گفت: این قوم ابداً تا وقتی هلاک نمی‏شوند، که حرام‏شان را حلال ندانند و حلال‌شان را حرام ندانند. بعد از آن گفت: از لباس‌شان برایم خبر بده، برایش خبر دادم، و از سواری‏های شان، گفتم: اسب‏های تازی و وصف‌شان نمودم. گفت: این‏ها اسب‏های نیکی‌اند، و شتر را با خواب نمودن و برخاستنش با بارش وصف نمودم. گفتم: این صفت، چهارپایان گردن دراز است. و برای یزدگرد، به دست همان فرستاده نوشت: مرا از فرستادن لشکری به سویت که اولش در مرو و آخرش در چین باشد، جهالت دانستن حقی که بر من لازم است، باز نمی‏دارد. ولی این قومی که فرستاده ات صفت‏هایشان را برایم بیان داشت، اگر بخواهند کوه‏ها را هم از بین می‏برند، و اگر راه‌شان باز گذاشته شود، و بر این وصف قرار داشته باشند که توصیف شدند، مرا هم برطرف می‏سازند. بنابراین همراه‌شان به مصالحه و هم‏زیستی راضی شو، و تا وقتی تو را برنینگیخته‏اند، تو ایشان را بر مینگیز.

و این آخرین چیزی است که خواستیم در این کتاب درج نماییم. ستایش خدایی راست، که ما را به این هدایت نمود، و اگر خداوند هدایت‌مان نمی‏نمود، هدایت نمی‏شدیم.

اللهمَّ لولا ما أَنت اهتدينا
ولا تصدقنا ولا صلينا
فأنزلنْ سكينة علينا
إذا أرادوا فتنة أبينا

ترجمه: «بار خدایا، اگر تو نبودی هدایت نمی‏شدیم، نه صدقه می‏دادیم، و نه نماز می‏گزاردیم، پس خودت آرامش و سکینه‏ای بر ما نازل گردان، و وقتی آنان از ما فتنه‏ای بخواهند ابا می‏ورزیم».

در همین نقطه، کتاب حیات صحابه به دست بنده ضعیف محمد یوسف - خداوند تعالی وی را از اندوه و تأسف نگه دارد - در روز چهارشنبه در ماه محرم خداوند، در سال یکهزار و سه صدو هفتاد و نه هجرت پیغمبر، که بر وی هزار هزار درود و سلام و تقدیم باد، تمام گردید.

ترجمه: این کتاب به صورت کامل به فضل و احسان الهی به تاریخ ۱۶ جمادی الاول سال ۱۴۱۸ ھ.ق. موافق (۱۳۷۶/۶/۲۸) ھ.ش. مطابق ۱۹۹۷/۹/۱۹ میلادی، روز جمعه، ساعت ۸/۱۵ شب، در دانش آباد، پیشاور پاکستان در اطاق رهایشی خودم تمام گردید.

من در حالی که ترجمه این کتاب مقدس و ارزشمند را به اتمام رسانیده‏ام، خود را مرهون احسان و لطف‏های بیکران خداوند تعالی می‏دانم، و چنانکه در ابتدای ترجمه این کتاب، قلمم را با ستایش و حمد و تقدیس وی و نثار درود بر روان پاک سرور پیامبران حضرت محمد صبه حرکت در آورده بودم، در پایین آن نیز، همان ذات مقدس و باری را می‏ستایم که اگر فضل و احسان او نمی‏بود، این مأمول هرگز برآورده نمی‏شد، و با دست بلند به دعاء و به هزاران عجز و نیاز، از وی آمرزش می‏طلبم، و بر روان حضرت محمد صو اصحاب پاک طینتش درود می‏فرستم.

قبل از اتمام سخن لازم می‏بینم، از برادرانی که ما را در برآورده شدن این هدف، به حرفی، نامه‏ای، ابراز نظری، توجیهی و سهم فعالی یاری رسانیده‏اند، اظهار امتنان و سپاس نمایم، به ویژه از محترم میرزا صاحب عبدالهادی «قاسمی»، الحاج گل عالم «و حدتیار»، الحاج محمد اکرام «اندیشمند»، مولوی امین الحق، الحاج یار محمد «تمکین»، مولوی مسیح‏اللَّه، مولوی عبدالصمد، مولوی محمد غوث، مولوی رحیم اللَّه «عزیز»، مولوی عبدالعزیز «عزیزی»، الحاج عبدالاحد «سعادت»، عبدالوحی، عبدالناصر، امین‏اللَّه «قاسمی» غلام حبیب «حسام»، عبدالواحد «خراسانی»، عبدالقهار «محمودی»، استاذ احمد ولی «نبیل»، الحاج محمد نعیم «بارکزی»، قاری محمد سالم «برومند»، عبدالرحمن «رأفت»، ذبیح‏اللَّه «شریفی»، سیدمحب‏اللَّه «کریمی»، محمد هاشم «رحمانی»، امان‏اللَّه نهضت، ملا تاج الدین و محمد جاوید که در این مورد بیشتر از همه با ما همکاری و تعاون نموده‏اند، در ضمن قدردانی از همکاری‏های مخلصانه ایشان، از خداوند برای همه‌شان اجر جزیل تمنی داریم.

مجیب الرحمن «رحیمى»