بیانیه وی سدر نهی از بالا بردن و مبالغه نمودن در مهرها و نهی از این قول: فلانی شهید است
عبدالرزاق، طیالسی، احمد، دارمی، ترمذی - که آن را صحیح دانسته -، ابوداود، نسائی، ابن مجاه، و غیر ایشان از ابوالعجفاء روایت نمودهاند که گفت: عمر بیانیه داد و گفت: آگاه باشید، مهرهای زنان را گران نسازید، چون اگر این عمل عزتی در دنیا، یا تقوایی نزد خدا میبود، مستحقتر همهتان به آن رسول خدا صبود، پیامبر خدا صبرای هیچ یک از همسرانش زیادتر از دوازده اوقیه [۱۱۱]مهر نداده است، و نه هم برای هیچ یک از دخترانش زیاده از دوازده اوقیه مهر داده شده است، بعضی از شما مهر زن را آن قدر بلند میکند، که درباره وی [۱۱۲]در قلبش عداوت پدید میآید، و آن زن هم میگوید: من برای تو خود را در تکلیف انداختم حتی که دهن بند مشک را هم آوردم. و قول دیگری را هم که در غزاهایتان میگویید: فلان به شهادت رسید، یا فلان شهید از دنیا رفت، ممکن وی عقب سواریش را یا خرجین شترش را طلا و نقره پر کرده باشد، و در صدد تجارت باشد، این حرف را مگویید، ولی آن چنان بگویید، که پیامبر صگفته است، «کسی که در راه خدا کشته شود یا بمیرد در جنت است» [۱۱۳].
و نزد سعیدبن منصور و ابویعلی از مسروق روایت است که گفت: عمربن الخطاب به منبر بلند گردید، و بعد از آن گفت: ای مردم، این همه بلند بردن مهر زنان در میان شما چیست، در حالی که مهر در زمان رسول خدا و اصحابش چهارصد درهم و کمتر از آن بود، اگر زیادت در این تقوایی نزد خدا یا عزتی میبود، شما از آنان بر آن عمل سبقت نمیکردید [۱۱۴]. این چنین در الکنز (۲۹۷/۸) آمده است. و بعضی طرق این بیانیه را در نکاح ذکر نمودیم.
[۱۱۱] یک اوقیه در آن وقت به وزن چهل درهم بود. م. [۱۱۲] درباره همسرش، یعنی زیادت مهر باعث نوعی عداوت شوهر در مقابل همسرش میگردد، که او را با آن همه مشکل و تحمل سختیها به نکاح خود در آورده است، چون در واقع، مهر به عنوان یک مسئلهای رمزی و احترامی مطرح است، نه به عنوان یک منبع درآمد مالی برای خانواده دختر. م. [۱۱۳] صحیح. احمد (۱/ ۴۰) و ابوداوود (۲۱۰۶) بطور مختصر و ترمذی (۱۱۱۴) وی گفته است: حسن و صحیح است. و ابن ماجه (۱۸۸۷). [۱۱۴] هیثمی در مجمع آن را به ابویعلی ارجاع داده و گفته است: در سند آن مجالد بن سعید ضعیف است. سیوطی آن را در الدر المنثور (۲/ ۴۶۶) به سعید بن منصور و ابویعلی نسبت داده و گفته: سند آن جید استو ابن کثیر در تفسیرش (۱/ ۴۶۷) گفته است: سند آن جید و قوی است. بیهقی نیز به مانند آن (۷/ ۲۳۴) روایت کرده است.