فرود آمدن باران به دعای پیامبر ص
بخاری از انس سروایت نموده که: مردی روز جمعه از دروازهای داخل مسجد گردید، که در مقابل منبر قرار داشت، و رسول خدا صایستاده بود و بیانیه میداد، وی روبروی رسول خدا صایستاد و گفت: ای رسول خدا، مالها هلاک گردید، راهها بند شد، به خداوند دعا کن، که برای ما باران فرو ریزد، میگوید: پس رسول خدا صدستهایش را بلند نمود و گفت: «بار خدایا، سیرابمان ساز، بار خدایا سیرابمان ساز، بار خدایا سیرابمان ساز»، انس میگوید: به خدا سوگند، در آسمان نه ابری را میدیدیم و نه پاره ابر را و نه چیزی را، و در میان ما وسلع [۳۲۸]خانه و منزلی نبود. میگوید: آن گاه از عقب آن ابری به مانند سپر بیرون شد، و هنگامی که در وسط آسمان رسید، پراکنده گردید، و باران فرو ریخت. میگوید: به خدا سوگند، آفتاب را شش روز ندیدیم، بعد از آن مردی در جمعه آینده باز از همان دروازه داخل گردید، و رسول خدا صایستاده بود و بیانیه میداد، وی روبرویش ایستاد و گفت: ای رسول خدا، اموال هلاک گردید و راهها قطع شد، به خداوند دعا کن، تا آن را باز دارد. میگوید: آن گاه رسول خدا صدستهای خود را بلند نمود و گفت: «بار خدایا، بر اطراف ما ببار و نه بر ما، بار خدایا، بر بلندیها، کوهها و تپهها و جاهای روییدن درخت ببار»، میگوید: بعد باران قطع گردید، و ما بیرون شدیم و در آفتاب قدم میزدیم. و در طریق دیگری نزد وی از او روایت است، که گفت: من ابرها را دیدم که از راست و چپ میگذشتند و باران مینمودند، ولی بالای اهل مدینه باران نمیشد. و در طریق دیگری نزد وی از او آمده، که گفت: آن گاه رسول خدا صدستهایش را بلند نمود، و در آسمان پارچه ابری را هم نمیدیدیم، سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، تا هنوز دستش را نگذاشته بود، که ابرهایی چون کوه در حرکت شد، و تا هنوز از منبرش پایین نگردیده بود، که باران را دیدم بر ریشش میریزد [۳۲۹].
این را هم چنان مسلم و احمد و ابوداود به معنای آن، چنانکه در البدایه (۸۸/۶) آمده، و ابونعیم در الدلائل (ص۱۶۰) و ابن سعد در الطبقات (۱۷۶/۱) روایت کردهاند.
و ابونعیم در الدلائل (ص ۱۶۰) از ابولبابه بن عبدالمنذر سروایت نموده، که گفت: پیامبر صروز جمعه بر منبر قرار داشت و برای مردم بیانیه میداد، وی گفت: «بار خدایا، سیرابمان ساز»، آن گاه ابولبابه گفت: ای رسول خدا، خرماها در خرمن هاست، فرمود: «بار خدایا، سیرابمان ساز، حتی که ابولبابه برهنه برخیزد و منفذ آب خرمنش را با ازارش بند نماید»، میگوید: در آسمان ابری را نمیدیدیم، آن گاه باران سختی برایشان بارید، و انصار در اطراف ابولبابه جمع شدند و گفتند: ای ابولبابه، آسمان تا آن وقت از باران باز نمیایستد، که تو همان گفته پیامبر خدا صرا انجام ندهی. میگوید: بنابراین ابولبابه برهنه برخاست و آب رو خرمن خرمایش را با ازارش بند نمود، و بعد از آن بود که آسمان باز ایستاد [۳۳۰]. و بیهقی مانند این را از ابولبابه، چنانکه در البدایه (۹۲/۶) آمده، روایت کرده است، و در البدایه افزوده: این اسناد حسن است، ولی احمد و مصنفین کتابها [ی ششگانه] آن را روایت نکردهاند. و در تحمل سختیها (۸۰/۲) حدیث عمر سنزد ابن جریر، بزار و طبرانی گذشت که در آن آمده: پس [رسول خدا ص]دستهای خود را بهسوی آسمان بلند نمود، تا هنوز آن را برنگردانیده بود، که آسمان با باران اندکی پاسخ داد، و بعد خوب بارید. آنها آنچه را با خود داشتند پر نمودند، بعد از آن رفتیم [تا باران را] ببینیم، دیدیم که از قرارگاه تجاوز نکرده است [۳۳۱]. این را ابونعیم در الدلائل (ص۱۹۰) از عمر سبه مانند آن روایت کرده است.
و ابونعیم در الدلائل (ص۱۹۰) از عبداللَّه بن ابی بکربن عیاش بن سهل روایت نموده، که گفت: مردم در حالی صبح نمودند، که با خود آب نداشتند، و نزد رسول خدا صشکایت نمودند، و او به خداوند ﻷدعا نمود، و او ابری را فرستاد، و آن ابر باران نمود، و مردم سیراب شدند، و به قدر ضرورت خویش آب برداشتند.
[۳۲۸] کوهی است در مدینه منوره. [۳۲۹] بخاری (۱۰۱۳) و (۱۰۱۴)، ۱۰۱۶) و مسلم (۸۹۷). [۳۳۰] ضعیف. طبرانی در الصغیر (۱/ ۲۳۶). [۳۳۱] صحیح. بزار و طبرانی در الاوسط. هیثمی (۶/ ۱۹۵) می گوید: رجال بزار ثقهاند. همچنین ابن حبان (۱۳۸۳).