حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

فرود آمدن باران به دعای پیامبر ص

فرود آمدن باران به دعای پیامبر ص

بخاری از انس سروایت نموده که: مردی روز جمعه از دروازه‏ای داخل مسجد گردید، که در مقابل منبر قرار داشت، و رسول خدا صایستاده بود و بیانیه می‏داد، وی روبروی رسول خدا صایستاد و گفت: ای رسول خدا، مال‏ها هلاک گردید، راه‏ها بند شد، به خداوند دعا کن، که برای ما باران فرو ریزد، می‏گوید: پس رسول خدا صدست‌هایش را بلند نمود و گفت: «بار خدایا، سیراب‌مان ساز، بار خدایا سیراب‌مان ساز، بار خدایا سیراب‌مان ساز»، انس می‏گوید: به خدا سوگند، در آسمان نه ابری را می‏دیدیم و نه پاره ابر را و نه چیزی را، و در میان ما وسلع [۳۲۸]خانه و منزلی نبود. می‏گوید: آن گاه از عقب آن ابری به مانند سپر بیرون شد، و هنگامی که در وسط آسمان رسید، پراکنده گردید، و باران فرو ریخت. می‏گوید: به خدا سوگند، آفتاب را شش روز ندیدیم، بعد از آن مردی در جمعه آینده باز از همان دروازه داخل گردید، و رسول خدا صایستاده بود و بیانیه می‏داد، وی روبرویش ایستاد و گفت: ای رسول خدا، اموال هلاک گردید و راه‏ها قطع شد، به خداوند دعا کن، تا آن را باز دارد. می‏گوید: آن گاه رسول خدا صدست‏های خود را بلند نمود و گفت: «بار خدایا، بر اطراف ما ببار و نه بر ما، بار خدایا، بر بلندی‏ها، کوه‏ها و تپه‏ها و جاهای روییدن درخت ببار»، می‏گوید: بعد باران قطع گردید، و ما بیرون شدیم و در آفتاب قدم می‏زدیم. و در طریق دیگری نزد وی از او روایت است، که گفت: من ابرها را دیدم که از راست و چپ می‏گذشتند و باران می‏نمودند، ولی بالای اهل مدینه باران نمی‏شد. و در طریق دیگری نزد وی از او آمده، که گفت: آن گاه رسول خدا صدست‏هایش را بلند نمود، و در آسمان پارچه ابری را هم نمی‏دیدیم، سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، تا هنوز دستش را نگذاشته بود، که ابرهایی چون کوه در حرکت شد، و تا هنوز از منبرش پایین نگردیده بود، که باران را دیدم بر ریشش می‏ریزد [۳۲۹].

این را هم چنان مسلم و احمد و ابوداود به معنای آن، چنانکه در البدایه (۸۸/۶) آمده، و ابونعیم در الدلائل (ص۱۶۰) و ابن سعد در الطبقات (۱۷۶/۱) روایت کرده‏اند.

و ابونعیم در الدلائل (ص ۱۶۰) از ابولبابه بن عبدالمنذر سروایت نموده، که گفت: پیامبر صروز جمعه بر منبر قرار داشت و برای مردم بیانیه می‏داد، وی گفت: «بار خدایا، سیراب‌مان ساز»، آن گاه ابولبابه گفت: ای رسول خدا، خرماها در خرمن هاست، فرمود: «بار خدایا، سیراب‌مان ساز، حتی که ابولبابه برهنه برخیزد و منفذ آب خرمنش را با ازارش بند نماید»، می‏گوید: در آسمان ابری را نمی‏دیدیم، آن گاه باران سختی برای‌شان بارید، و انصار در اطراف ابولبابه جمع شدند و گفتند: ای ابولبابه، آسمان تا آن وقت از باران باز نمی‏ایستد، که تو همان گفته پیامبر خدا صرا انجام ندهی. می‏گوید: بنابراین ابولبابه برهنه برخاست و آب رو خرمن خرمایش را با ازارش بند نمود، و بعد از آن بود که آسمان باز ایستاد [۳۳۰]. و بیهقی مانند این را از ابولبابه، چنانکه در البدایه (۹۲/۶) آمده، روایت کرده است، و در البدایه افزوده: این اسناد حسن است، ولی احمد و مصنفین کتاب‏ها [ی ششگانه] آن را روایت نکرده‏اند. و در تحمل سختی‏ها (۸۰/۲) حدیث عمر سنزد ابن جریر، بزار و طبرانی گذشت که در آن آمده: پس [رسول خدا ص]دست‏های خود را به‌سوی آسمان بلند نمود، تا هنوز آن را برنگردانیده بود، که آسمان با باران اندکی پاسخ داد، و بعد خوب بارید. آن‏ها آنچه را با خود داشتند پر نمودند، بعد از آن رفتیم [تا باران را] ببینیم، دیدیم که از قرارگاه تجاوز نکرده است [۳۳۱]. این را ابونعیم در الدلائل (ص۱۹۰) از عمر سبه مانند آن روایت کرده است.

و ابونعیم در الدلائل (ص۱۹۰) از عبداللَّه بن ابی بکربن عیاش بن سهل روایت نموده، که گفت: مردم در حالی صبح نمودند، که با خود آب نداشتند، و نزد رسول خدا صشکایت نمودند، و او به خداوند دعا نمود، و او ابری را فرستاد، و آن ابر باران نمود، و مردم سیراب شدند، و به قدر ضرورت خویش آب برداشتند.

[۳۲۸] کوهی است در مدینه منوره. [۳۲۹] بخاری (۱۰۱۳) و (۱۰۱۴)، ۱۰۱۶) و مسلم (۸۹۷). [۳۳۰] ضعیف. طبرانی در الصغیر (۱/ ۲۳۶). [۳۳۱] صحیح. بزار و طبرانی در الاوسط. هیثمی (۶/ ۱۹۵) می گوید: رجال بزار ثقه‌اند. همچنین ابن حبان (۱۳۸۳).