تمیم داری و شنیدن صدای غبیی جن
ابونعیم از تمیم داری سروایت نموده، که گفت: هنگامی که پیامبر صمبعوث گردید، در شام بودم، برای انجام کاری که داشتم بیرون شدم، شب بالایم فرارسید، آن گاه گفتم: من امشب در پناه بزرگ این وادی هستم. میگوید: وقتی که در جای خوابم قرار گرفتم، صدا کنندهای را - در حالی که نمیدیدمش - شنیدم که میگفت: به خدا پناه ببر، جن هیچکسی را بر خدا پناه نمیدهد، گفتم: تو را به خدا سوگند، چه میگویی؟ گفت: رسول امیها بیرون شده است، رسول خدا صو ما در عقبش در حجون نماز گزاردیم. اسلام آوردیم و پیرویش نمودیم، و مکر جن از بین رفته است، و جنها توسط شعلههای آتش زده شدهاند. پس تو هم بهسوی محمد فرستاده پروردگار عالمیان حرکت نما و اسلام بیاور. تمیم میگوید: هنگامی که صبح نمودم، به صومعه ایوب رفتم، و از راهبی سئوال نمودم، و موضوع را برایش خبر دادم، راهب گفت: برایت راست گفتهاند، او از حرم بیرون میشود، و جای هجرتش هم حرم [۲۸۲]است. وی بهترین انبیاست، باید کسی از تو به وی سبقت نجوید، تمیم میگوید: به شتاب و جدیت به راه افتادم، و نزد رسول خدا صآمدم و اسلام آوردم. این چنین در البدایه (۳۵۰/۲) آمده است.
[۲۸۲] یعنی حرم مدینه المنوره. م.