حفاظت جسد عاصم بن ثابت بن ابی الأقلح س
بخاری و مسلم از ابوهریره سروایت نمودهاند که گفت: رسول خدا صسریهای را فرستاد، و عاصم بن (ثابت بن) ابی اقلح سرا بر ایشان امیر مقرر نمود... وحدیث را به طول آن در قصه خبیب بن عدی سمتذکر شده، و در آن آمده: عاصم گفت: من در ذمه و امان مشرکی پایین نمیشوم - و با خداوند عهد بسته بود، که مشرکی را لمس نکند، و مشرکی وی را لمس ننماید -، قریش عدهای را روان نمودند، تا چیزی از جسد وی را بیاورند - وی بزرگی از بزرگان را در روز بدر کشته بود - آن گاه خداوند مثل سایبانی زنبوران عسل را روان نمود، و آنان وی را از کفار قریش حمایت نمودند، و به این سبب، حمایت شده زنبوران عسل، گفته میشد. این چنین در الإصابه (۲۴۵/۲) آمده است. و نزد ابونعیم در الدلائل (ص۱۸۳) از عروه در همان قصه روایت است: مشرکان خواستند سر وی را قطع نمایند، و آن را برای مشرکین به مکه روان کنند، آن گاه خداوند زنبوران را بر وی روان نمود، که بر رویهای قوم پرواز مینمودند و میگزیدندشان، حتی که در میان آنان و اجرای عملیه قطع سر وی حایل واقع گردیدند [۳۰۷].
[۳۰۷] بخاری (۲۸۱۸) و (۳۴۵) احمد (۲/ ۲۹۵).