برگردیدن چشم قتاده به دعای پیامبر صدر روز احد
طبرانی از قتاده بن نعمان سروایت نموده، که گفت: کمانی برای رسول خدا صاهداء گردید، و رسول خدا صدر روز احد آن را به من داد، و با آن در پیش روی پیامبر خدا صتیر انداختم حتی که یک طرفش شکست، و در جایم همانطور در پیش روی رسول خدا صباقی ماندم و تیرها را با رویم دفع مینمودم، هرگاه تیری از آنها بهسوی روی پیامبر خدا صکج میشد و میل میکرد، من روی و سرم را به طرف آن مینمودم، تا روی پیامبر خدا صرا نگه دارم، البته بدون این که تیراندازم، آخرین تیر از آن تیرها همان تیری بود که بر اثر آن سیاهی چشمم بر گونهام افتاد، و تجمع مشرکان پراکنده گردید، آن گاه من سیاهی چشمم را در کف دستم گرفتم، و با آن که در کف دستم قرار داشت بهسوی رسول خدا صشتافتم، هنگامی که پیامبر خدا صآن را دید، چشمهایش اشک ریخت، و گفت: «بار خدایا، قتاده نبی ات را با رویش نگه داشت، بنابراین این چشمش را نیکوترین چشمهایش و تیزبینترین آنها بگردان». و آن چشمش نیکوترین و تیزبینترین چشمهایش گشت [۲۶۳]. هیثمی (۲۹۷/۸) میگوید: در اسناد آن کسانی است که نشناختم شان. ابونعیم این را در الدلائل (ص۱۷۴) از قتاده به مثل آن روایت کرده، و ابن سعد (۴۵۳/۳) این را از عاصم بن عمربن قتاده به اختصار روایت نموده است.
و این را دار قطنی و ابن شاهین از محمودبن لبید از قتاده سروایت نمودهاند که: در روز احد چشم وی مورد اصابت قرار گرفت، و بر گونهاش افتاد، و پیامبر صآن را دوباره به جایش برگردانید، و آن صحیحترین چشمهایش شد. و دار قطنی و بیهقی از ابوسعید خدری از قتاده مثل آن را روایت کردهاند. این چنین در الإصابه (۲۲۵/۳) آمده است. و ابونعیم این را در الدلائل (ص۱۷۴) از قتاده به مانند آن روایت نموده، و در روایت وی آمده: و آن نیکوترین و تیزبینترین چشمهایش گردید.
بغوی و ابویعلی از عاصم بن عمربن قتاده از قتاده بن نعمان روایت نمودهاند که: چشم وی در روز بدر مورد اصابت قرار گرفت، و سیاهی آن بر گونهاش روان گردید، خواستند آن را قطع نمایند، بعد گفت: نخیر، تا اینکه با رسول خدا صمشوره کنیم، و همراهش مشوره نمودند، گفتند: «نخیر»، بعد از آن وی را خواست، و کف دستش را بر سیاهی چشم وی گذاشت و فشارش داد، آن گاه وی چنان صحیح و سالم شد که دانسته نمیشد کدام یکی از چشمهایش از بین رفته بود. این چنین در الإصابه (۲۲۵/۳) آمده است. هیثمی (۲۹۸/۸) میگوید: در اسناد ابویعلی یحیی بن عبدالحمید حمانی آمده، و او ضعیف میباشد.
[۲۶۳] طبرانی (۱۹/ ۸) در آن سند آن مجهول یا مجهولانی هستند: المجمع (۸/ ۲۹۷).