نامه ابوبکر سبرای امیران ارتش در شام در این باره
در الکنز (۱۴۵/۳) در خلافت ابوبکر س- که ذکر مخرّج آن از نزدش افتاده - از عیاض اشعری متذکر شده، که گفت: در یرموک حاضر بودم، و بر آن پنج امیر وجود داشت: ابوعبیده، یزیدبن ابی سفیان، شرحبیل بن حسنه، خالدبن ولید و عیاض [۴۴۱]ش- این عیاض، غیر عیاض اشعری است -، وی گفت [۴۴۲]: وقتی جنگ پیش آمد، ابوعبیده امیرتان است، برایش نوشتیم: مرگ بهسوی ما روی آورده است، و از وی کمک خواستیم، ابوبکر سبرای ما نوشت: نامهتان برایم رسید. از من کمک میخواهید، ولی من شما را به کسی دلالت میکنم، که در نصرت دادن تواناتر، و عسکرش حاضرتر است. وی خداوند ﻷاست، از وی نصرت بخواهید. چون محمد صدر روز بدر با تعداد کمتر از شما نصرت داده شد. میگویم: این را احمد از عیاض اشعری روایت نموده... و مانند آن را متذکر شده، مگر اینکه وی گفته: عمر گفت: وقتی برای شما جنگی پیش آمد... و در آخرش افزوده: وقتی که این نامهام برایتان رسید، همراهشان بجنگید و به من مراجعه نکنید. میگوید: همراهشان جنگیدیم، و شکستشان دادیم، و در چهار فرسخ به قتلشان رسانیدیم. میگوید: و اموال زیادی به دست آوردیم و با هم مشوره نمودیم. عیاض برایمان مشوره داد، که به هر سر، ده دانه بدهیم. میگوید: و ابوعبیده گفت: کی همراهم بر اسب مسابقه میکند؟ جوانی گفت: من، اگر غضب نشوی. میگوید: آن جوان از وی سبقت نمود، و من ابوعبیده را در حالی که بر اسب برهنه سوار بود و عقب مانده بود، دیدم که گیسوانش شور و تکان میخورد. هیثمی (۲۱۳/۶) میگوید: رجال آن، رجال صحیحاند. و ابن کثیر در تفسیرش (۴۰۰/۱) میگوید: این اسناد صحیح است. و این را ابن حبان در صحیحش روایت نموده، و حافظ ضیاء مقدسی آن را در کتابش انتخاب کرده است.
[۴۴۱] وی عیاض بن غنم فهری است. [۴۴۲] ابوبکر صدیق س. م.