برکت در آب به سبب انداختن آن در ظرف پیامبر ص
ابونعیم در الدلائل (ص۱۴۴) این را از ابن مسعود سروایت نموده که: ما در سفری با رسول خدا صبودیم، پرسید: «آیا همراهتان آب است؟» گفتم: آری، همراهم آفتابهای است، که در آن اندکی آب هست. گفت: «آن را بیاور»، من آن را برایش آوردم، گفت: «از آن وضو کنید»، و وضو نمود، و در آفتابه یک جرعه آب باقی ماند: فرمود: «ای ابوقتاده، این را نگه دار، و برایش خبری خواهد بود»، میگوید: بعد هنگامی که گرمای نصف روز شدید شد، رسول خدا صدر میانشان بلند شد. آنان گفتند: ای رسول خدا، از تشنگی هلاک شدیم، گردنها قطع گردید. پیامبر صفرمود: «شما هلاک نمیشوید»، بعد از آن فرمود: «ای ابوقتاده، آفتابه را بیاور»، و من آن را برایش آوردم، گفت: «کاسهام را برایم باز کن»، من آن را برایش باز نمودم، و برایش آوردم، وی شروع نمود، و آب را در آن میانداخت و برای مردم جهت نوشیدن تقدیم مینمود. مردم بالایش ازدحام کردند، رسول خدا صگفت: «ای مردم، نیک اخلاقی کنید، همهتان سیراب خواهید شد»، به این صورت همه مردم نوشیدند، تا این که غیر از من و رسول خدا صکسی باقی نماند. آن گاه برای من آب انداخت و گفت: «ای ابوقتاده بنوش»، گفتم: ای رسول خدا، تو بنوش، فرمود: «آب دهنده قوم در آخر آنان آب مینوشد»، من نوشیدم، و بعد از من او نوشید، و در آفتابه، به همان اندازهای که آب بود، آب باقی ماند، و آنان در آن روز سه صد تن بودند. ابراهیم بن حجاج در حدیث خود گفته است: قوم در آن روز هفتصد تن بودند [۳۴۰]. احمد و مسلم این را از ابوقتاده مفصلتر از آن روایت کردهاند. چنانکه در البدایه (۹۸/۶) آمده است.
[۳۴۰] صحیح. ابونعیم در الدلائل (۱۴۴) احمد (۵/ ۲۹۸).