روشنایی تازیانه برای طفیل بن عمرو دوسی س
ابن منده و ابن عساکر از طفیل ذی النور بن عمرو دوسی س، که از اصحاب رسول خدا صبود، روایت نمودهاند که: رسول خدا صبرای وی درباره تازیانهاش دعا فرمود، و در تازیانهاش نوری پدید آمد، که از روشنایی آن استفاده مینمود. این چنین در الکنز (۷۸/۷) آمده است. و در باب دعوت بهسوی خدا و پیامبرش صدر دعوت نمودن طفیل بن عمرو دوسی (۲۸۸/۱) گذشت که: وی از پیامبر صنشانهای طلب نمود، که برایش مددی در اسلام آوردن قومش باشد، طفل میگوید: پس من به طرف قومم بیرون شدم، تا این که به گشادگی در میان دو کوه که از آنجا قریه برایم معلوم میشد رسیدم، در همینجا نوری در میان دو چشمم - [در پیشانی ام] - به مانند چراغ پدیدار شد. میگوید: گفتم: بار خدایا، این را در غیر رویم بگردان، چون میترسم آنها گمان کنند، این عذابی است که در رویم به خاطر ترک دین آنها واقع شده است. میگوید: آن علامه، در سر تازیانهام جای گرفت، و اهل قریه آن نور را در تازیانهام میدیدند، که چون قندیل آویزان، به خود شکل گرفته بود، این در حالی بود، که من از آن گشادگی به طرف آنها پایان میشدم، تا اینکه نزد آنها رسیدم و در میانشان قرار گرفتم.
و ابن عساکر از ابن عباس بروایت نموده، که گفت: عباس بن عبدالمطلب سبه کثرت میگفت: هر کسی را که برایش نیکی نمودم، در میان من و او روشنی پدید آمد، و هر کی را برایش بدی نمودم، در میان من و او تاریکی پدید آمد، بنابراین نیکی نما و عمل پسندیده انجام ده، چون این عمل از فرجام بد نگه میدارد. این چنین در الکنز (۳۱۲/۳) آمده است.