بیانیهاش صدرباره والیان و حکام
طبرانی از ابو سعید سروایت نموده، که گفت: رسول خدا صبرای ما بیانیه ایراد نمود، و در بیانیهاش گفت: «آگاه باشید، فرصتی که فرا خوانده شوم و اجابت کنم نزدیک شده است [۶۸]، بعد از من بر شما والیانی خواهند آمد، آنان به آنچه عمل میکنند که میدانید، و عملی مینمایند که میشناسید، طاعت آنان طاعت است، زمانی همین طور درنگ مینمایید، آنگاه بعد از آنان والیانی بر شما حاکم میشوند، و به آنچه عمل مینمایند که نمیدانید، و عملی انجام میدهند که نمیشناسید، کسی که از ایشان فرمان برد و همراهشان دوستی نمود، آنان خود هلاک شدهاند و دیگران را نیز هلاک نمودهاند، با آنان به جسمهایتان مخالطت نمایید، و با اعمالتان خود را از ایشان متمایز سازید، و بر نیکوکار گواهی دهید که وی نیکوکار است، و همچنان بر بدکار و گنهکار» [۶۹]. هیثمی (۲۳۷/۵) میگوید: این را طبرانی در الأوسط از شیخ خود محمد بن علی مروزی روایت نموده، و او ضعیف است.
و بخاری (۹۸۲/۲) از ابو حمید ساعدی سروایت نموده، که رسول خدا صوالیی را تعیین نمود، آن والی نزدش بعد از فراغت از وظیفهاش آمد و گفت: ای رسول خدا، این برای شماست، واین برای من اهداء شده است، برایش گفت: «چرا در خانه پدر و مادرت ننشستی تا نگاه مینمودی، که آیا این برایت اهداء میشود یا خیر؟» بعد از آن رسول خدا صبعد از نماز اعشاء برخاست، کلمه شهادت به زبان آورد، و بر خداوند طوری که شایسته اوست ثنا گفت، و بعد از آن فرمود: «اما بعد: والی و کارمند چه فکر میکند، که ما وی را مقرر میکنیم و او نزد ما آمده میگوید: این از عمل شماست [۷۰]، و این برای من اهداء شده است، چرا در خانه پدر و مادرش ننشست تا میدید که آیا آن برایش اهداء میشود یا خیر؟ سوگند به ذاتی که جان محمد در دست اوست، هر کسی از شما اگر چیزی از آن را خیانت کند، روز قیامت آن را بر گردن خود حمل کرده میآورد، اگر شتر یا گاو یا گوسفند باشد آن را در حالی با خود میآورد که صدا میکشد، من ابلاغ نمودم». ابو حمید میگوید: بعد از آن رسول خدا صدستش را بلند نمود، حتی که ما به سفیدی زیربغلهایش نگاه مینمودیم، ابو حمید میفزاید: و آن را با من زید بن ثابت سهم از نبی صشنید، و میشود که بپرسیدش [۷۱]. این را همچنان مسلم و ابو داود و احمد، چنان که در الجامع الصغیر آمده، روایت کردهاند.
[۶۸] یعنی وقت آن که داعی اجل را لبیک گویم نزدیک شده است.م. [۶۹] ضعیف. طبرانی در الاوسط (۷/ ۱۰۵) هیثمی می گوید: طبرانی آن را از شیخ خود محمد بن علی مروزی روایت کرده است که ضعیف است: المجمع (۵/ ۲۳۷). [۷۰] یعنی این از جمله اموالیست که شما وظیفه جمع آوریش را به من سپرده بودید. [۷۱] بخاری (۶۹۷۹) مسلم (۱۸۳۲) احمد (۵/ ۲۲۷۰) ابوداوود (۲۹۴۶).