سایه نمودن ابرها بر آنان
ابونعیم از عبدالرحمن بن عمران بن حارث از آزاد کرده کعب روایت نموده، که گفت: با مقدادبن اسود، عمروبن عبسه و شافع بن حبیب هذلی شبه راه افتادم، عمروبن عبسه روزی برای چرانیدن بیرون گردید، در نصف روز به راه افتادم، تا ببینمش، ناگهان متوجه شدم، که ابری سایهاش نموده، و سایه از وی هیچ فاصله ندارد [۳۲۷]، بیدارش نمودم، گفت: این چیزی است، که اگر دانستم، تو احدی را از آن خبر دادهای، در میان من و تو خیری نمیباشد، میگوید: به خدا سوگند، تا این که وفات ننمود آن حکایت را به کسی نگفتم. این چنین در الإصابه (۶/۳) آمده است.
[۳۲۷] یعنی ابر تنها وی را سایه نموده بود و سایهاش به اندازه وی بود نه زیاده از آن.