حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

بیانیه وی در موسم حج

بیانیه وی در موسم حج

طبرانی در الکبیر از محمدبن عبداللَّه ثقفی روایت نموده، که گفت: در خطبه ابن زبیر در موسم حاضر بودم، می‏افزاید: یک روز قبل از روز ترویه - در حالی که احرام بر تن داشت - ناگاه نزد ما بیرون گردید، وی مردی بود، میانه سال و زیبا، وی آمد، گفتند: این امیرالمؤمنین است، موصوف بر منبر بالا شد و دو لباس سفید بر تن داشت، بعد از آن برای‌شان سلام داد، و سلامش را پاسخ دادند. آن گاه نیکوترین تلبیه‏ای گفت که من چون آن هرگز نشنیده بودم. بعد از آن حمد و ثنای خداوند را به جای آورده گفت: اما بعد: شما از اطراف‏های مختلف به صورت وفدهایی نزد خداوند تعالی آمده‏اید، و این بر خداوند حق است که وفدش را عزت نماید. کسی که آمده، و آنچه را نزد خداست طلب می‏کند، طلب کننده خداوند ناامید نمی‏گردد، قول‏تان را به عمل تصدیق نمایید، چون ملاک قول عمل است، و نیت، نیت قلب‏هاست، در این روزهایتان از خداوند بترسید، چون این روزهایی است، که گناهان در آن‏ها بخشیده می‏شوند. شما از اطراف‏های مختلف بدون تجارت و بدون طلب مال و دنیا آمده‏اید، و این چیزها را از اینجا امید و آرزو ندارید. بعد از آن تلبیه گفت، و مردم هم تلبیه گفتند، و سخنان زیادی ایراد نمود، بعد از آن گفت: اما بعد: خداوند در کتاب خود گفته است:

﴿ٱلۡحَجُّ أَشۡهُرٞ مَّعۡلُومَٰتٞ. ترجمه: «حج در ماه‏های معینی است». گفت: و این‏ها سه ماه‏اند: شوال، ذوالقعده و ده روز از ذی الحجه، ﴿فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلۡحَجَّ فَلَا رَفَثَ: «کسی که حج را در این مدت بر خود لازم گرداند، دیگر رفث برایش نیست»، یعنی جماع ننماید، ﴿وَلَا فُسُوقَ، «عمل فسق را انجام ندهد»، یعنی دشنام نزند، ﴿وَلَا جِدَالَ، «جنگ و خصومت نورزد»، یعنی مجادله ننماید. ﴿وَمَا تَفۡعَلُواْ مِنۡ خَيۡرٖ يَعۡلَمۡهُ ٱللَّهُۗ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيۡرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقۡوَى[البقره: ۱۹۷].

«و هر عمل نیکی که انجام می‏دهید، خداوند آن را می‏داند، و توشه همراه گیرید، به درستی بهترین توشه پرهیزگاری است».

و خداوند گفته:

﴿لَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ جُنَاحٌ أَن تَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّكُمۡ. ترجمه: «اینکه در موسم حج از پروردگارتان روزی طلب کنید، بر شما گناهی نیست».

و به این صورت تجارت را برای‌شان حلال گردانید، و بعد از آن گفت: ﴿فَإِذَآ أَفَضۡتُم مِّنۡ عَرَفَٰتٖو این همان موقعی است که نزدش تا غایب شدن آفتاب درنگ می‏کنند، و بعد از آن، از آنجا بر می‏گردند، ﴿فَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ عِندَ ٱلۡمَشۡعَرِ ٱلۡحَرَامِ. «وقتی از عرفات برگشتید، یاد کنید خداوند را نزد مشعر حرام». گفت: و این همان کوه‏های مزدلفه است که در آنجا ایستاده می‏شوند، ﴿وَٱذۡكُرُوهُ كَمَا هَدَىٰكُمۡ[البقره: ۱۹۸].

«و او را یاد کنید همانطوری که شما را هدایت نمود».

گفت: این عام نیست، این برای اهل این سرزمین است، اینان از مزدلفه بر می‏گشتند، و مردم از عرفات بر می‏گشتند، خداوند این را از ایشان نپذیرفت و نازل فرمود:

﴿ثُمَّ أَفِيضُواْ مِنۡ حَيۡثُ أَفَاضَ ٱلنَّاسُ[البقره: ۱۹۹].

ترجمه: «آن گاه از همانجایی برگردید، که عامه مردم بر می‏گردند».

یعنی به‌سوی مناسک تان، گفت: آنان چنان بودند، که وقتی از حج خویش فارغ می‏گردیدند، به پدران خویش فخر می‏نمودند، پس خداوند نازل فرمود:

﴿فَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَذِكۡرِكُمۡ ءَابَآءَكُمۡ أَوۡ أَشَدَّ ذِكۡرٗاۗ فَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَقُولُ رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِي ٱلدُّنۡيَا وَمَا لَهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنۡ خَلَٰقٖ ٢٠٠ وَمِنۡهُم مَّن يَقُولُ رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِي ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٗ وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ٢٠١[البقره: ۲۰۰-۲۰۱].

ترجمه: «و خداوند را [۱۷۱]مانند یاد کردن پدران تان، یا زیادتر از آن یاد کنید، از مردمان کسی هست که می‏گوید: ای پروردگار ما، برای ما در دنیا بده، و برایش در آخرت هیچ حصه و نصیبی نیست، و از مردمان کسی هست که می‏گوید: ای پروردگار ما، برای ما در دنیا و آخرت نیکی و خوبی بده و ما را از عذاب آتش نگه دار».

می‏گوید: [اینان] در دنیای‌شان برای آخرت و دنیای خویش عمل می‏کنند، می‏افزاید: بعد از آن تلاوت نمود، تا این که به اینجا رسید:

﴿وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ فِيٓ أَيَّامٖ مَّعۡدُودَٰتٖ[البقره: ۲۰۳].

ترجمه: «و خداوند را در روزهای شمرده شده یاد کنید».

گفت: و این‏ها روزهای تشریق‌اند، که ذکر خداوند در آن‏ها توسط تسبیح، تحمید، تهلیل، تکبیر و تمجید صورت می‏گیرد. می‏افزاید: بعد از آن میقات‏های مردم را یاد نمود و گفت: میقات اهل مدینه ذوالحلیفه است، میقات اهل عراق عقیق است، میقات اهل نجد و اهل طائف قرن است و میقات اهل یمن یلملم است، می‏گوید: بعد از آن بر کافران اهل کتاب در ضمن یک دعای طولانی و زیاد، دعا نمود و گفت:

«اللهم عذب كفرة أهل الكتاب الذين يجحدون بآياتك ويكذبون رسلك ويصدون عن سبيلك اللهم عذبهم واجعل قلوبهم قلوب نساء فواجر». ترجمه: «بار خدایا، کافران اهل کتاب را عذاب بده، آنانی که از آیت هایت انکار می‏کنند، رسولانت را تکذیب می‏کنند و از راهت باز می‏دارند، بار خدایا، عذاب‌شان بده، وقلب‏هایشان را، قلب‏های زنان فاجر بگردان».

بعد از آن گفت: اینجا مردانی هستند، که خداوند قلب‏هایشان را کور نموده است، چنانکه چشم‏هایشان را کور کرده است، به حج تمتع فتوا می‏دهند، آن هم به این شکل که مردی احرام پوشیده از خراسان برای حج بیاید، وقتی اینجا رسید می‏گویند: خود را با ادای عمره از حج حلال کن، بعد از آن برای حج از همینجا احرام ببند. به خدا سوگند، حج تمتع برای محصر نبود. بعد از آن تلبیه گفت: و مردم هم تلبیه گفتند، و هیچ روزی را هرگز پر گریه‏تر از آن روز ندیدم [۱۷۲]. هیثمی (۲۵۰/۳) می‏گوید: در این سعیدبن مرزبان آمده، بعضی وی را ثقه دانسته‏اند، و درباره‏اش حرف‏های زیادی هست، و در آن غیر از وی کسی هست که من نشناختمش، ابونعیم نیز در الحلیه (۳۳۶/۱) از محمدبن عبداللَّه ثقفی مانند این را روایت نموده، مگر این که وی از این قولش که: حرف‏های زیادی ایراد نمود - تا به این قولش: جز برای محصر - را متذکر نشده، و در اسناد وی سعیدبن مرزبان آمده است.

[۱۷۱] البته در منی. [۱۷۲] ضعیف. چنانکه هیثمی (۳/ ۲۵۰) می گوید.