برکت در آب به سبب انداختن سنگریزههایی که رسول خدا صآنها را با دست خود مالیده بود
ابونعیم در الدلائل (ص۱۴۷) از زیادبن حارث صدائی سروایت نموده، که گفت: در یکی از سفرهای رسول خدا صهمراهش بودم، گفت: «آیا همراهت آب هست؟» گفتم: آری، اندک است و برایت کفایت نمیکند، گفت: «آن را در ظرفی انداز، و برایم بیاور»، من آن را برایش آوردم، وی کف دستش را در آن گذاشت، و من در میان هر دو انگشت از انگشتانش چشمهای را دیدم، که بیرون میگردید. فرمود: «اگر من از پروردگارم حیا نمیکردم، آب مینوشیدیم و مینوشانیدیم. در میان یارانم صدا کن: کسی که آب میخواهد، به دستش هر اندازه که دوست دارد بگیرد»، زیاد میگوید: وفد قومم خبر اسلام و طاعت خویش را آوردند، آن گاه مردی از وفد گفت: ای رسول خدا، ما چاهی داریم، که در زمستان آبش برای ما کفایت میکند، و بر آن جمع میشویم، ولی وقتی تابستان فرا رسید، آبش کم میگردد، و ما بر آبهایی که در اطراف ماست پراکنده میشویم. و ما امروز نمیتوانیم پراکنده شویم، چون هر کسی که در اطراف ماست، دشمن ماست. بنابراین به خداوند دعا کن، که آب آن برای ما کفایت کند. آن گاه رسول خدا صهفت سنگریزه را طلب نمود، و آنان را در دست خود پراکنده ساخت [۳۴۳]و دعا فرمود، بعد از آن گفت: «وقتی به آن چاه رسیدید، اینها را یکدانه، یکدانه در آن بیندازید، و نام خداوند را بر آن یاد کنید»، بعد از اجرای این عمل آنان نتوانستند به قعر و ژرفای آن نگاه کنند [۳۴۴]. بیهقی این را از زیاد به شکل طولانیتر روایت کرده، و اصل این حدیث در مسند، سنن ابی داود، ترمذی و ابن ماجه موجود است، چنانکه در البدایه (۱۰۱/۶) آمده است.
[۳۴۳] در کتاب «الخصائص الکبری» آمده: «آنها را مالید» و این بهتر است. [۳۴۴] ضعیف. طبرانی در الکبیر (۵/ ۲۶۲) در سند آن عبدالرحیم بن زیاد الافریقی ضعیف است. نگا: المجمع (۵/ ۲۰۴).