برکت در مالی که پیامبر صبرای سلمان داد تا خودش را آزاد سازد
احمد در یک حدیث طویل از سلمان سدر قصه اسلامش روایت نموده، که گفت: و مال بر من باقی ماند، و برای رسول خدا صمانند تخم مرغ از کدام معدن طلا آورده شد، وی فرمود: «فارسی مکاتب چه کرد؟» میگوید: من نزدش فرا خوانده شدم، گفت: «ای سلمان، این را بگیر، و آنچه را بالایت هست، ادا کن»، میگوید: گفتم: ای رسول خدا، این در مقابل آنچه بر من است چه خواهد شد؟ گفت: «بگیرش، خداوند آنچه را بر توست ادا خواهد نمود». میافزاید: من آن را گرفتم، سوگند به ذاتی کهجان سلمان در دست اوست. چهل اوقیه [۳۸۳]برایشان از آن وزن نمودم، و حقشان را برایشان پرداختم و خود را رها ساختم.
و در روایتی از سلمان سآمده، که گفت: وقتی گفتم: ای رسول خدا، این در مقابل آنچه بر من است چه خواهد شد؟ پیامبر صگرفتش، و بر زبانش گردانید، و بعد از آن گفت: «بگیرش، و همه حقشان را که چهل اوقیه است بپرداز» [۳۸۴]. هیثمی (۳۳۶/۹) میگوید: همه این را احمد روایت نموده، و طبرانی در الکبیر مانند آن را به چند اسناد روایت کرده، و اسناد روایت اولی نزد احمد و طبرانی رجالش رجال صحیحاند، غیر محمد بن اسحاق، که وی هم به سماع تصریح نموده. و رجال روایت دومی، که احمد آن را به تنهایی اش روایت کرده، رجال صحیح اند: غیر عمروبن ابی قره کندی که ثقه است، و بزار هم آن را روایت نموده است. و ابن سعد (۷۵/۴) همچنان در یک حدیث طویل از سلمان مانند روایت اولی را روایت نموده، و بعد از آن گفته است: ابن اسحاق میگوید: برایم یزیدبن (ابی) حبیب خبر داد، که وی در این واقعه حاضر بود، که رسول خدا صرا در آن روز بر زبانش گذاشت، و بازگردانیدش، و بعد از آن برای من گفت: «برو و آن را از گردنت ادا کن».
[۳۸۳] یک اوقیه چهل مثقال است، بنابراین چهل اوقیه یک هزار و ششصد مثقال میشود. م. [۳۸۴] صحیح. احمد (۵/ ۴۴۴) هیثمی می گوید: رجال آن رجال صحیحاند (۹/ ۳۳۶).