تندرست شدن علی از دردش به سبب دعای پیامبر صبرایش
ابونعیم در الدلائل (ص۱۶۱) از علی سروایت نموده، که گفت: مریض بودم، و پیامبر صدر حالی از نزدم عبور نمود، که میگفتم: بار خدایا، اگر اجلم فرا رسیده باشد، راحتم ساز، و اگر متأخر و دور باشد، بلندم گردان، و اگر آزمایشی باشد، برایم شکیبایی نصیب گردان. آن گاه رسول خدا صگفت: «چگونه گفتی؟» من گفته قبلی را برایش تکرار نمودم، وی مرا با پایش زد و گفت: «بار خدایا، برایش شفا بده»، میگوید: بعد از آن دیگر از دردم شکایت نکردم. و در صحیح، چنانکه در البدایه (۲۹۵/۶) آمده، ثابت گردیده، که رسول خدا صبر چشمهای علی در روز خیبر که چشم درد بود دم انداخت، و او در همان ساعت تندرست گردید، و بعد از آن دیگر هرگز چشم درد نشد، این موضوع در باب دعوت در حدیث سهل بن سعد (۱۰۱/۱) گذشت.
و در باب نصرت در کشتن ابورافع حکایت شکستن پای عبداللَّه بن عتیک در سحدیث براء س(۲/۱۵۰)نزد بخاری گذشت، که در آن آمده: بعد نزد پیامبر صرسیدم، و برایش حکایت کردم، گفت: «پایت را دراز کن»، و من پایم را دراز نمودم، و او بر آندست کشید، انگار که من هرگز از آن شکایت نداشتهام.