حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

تندرست شدن علی از دردش به سبب دعای پیامبر صبرایش

تندرست شدن علی از دردش به سبب دعای پیامبر صبرایش

ابونعیم در الدلائل (ص۱۶۱) از علی سروایت نموده، که گفت: مریض بودم، و پیامبر صدر حالی از نزدم عبور نمود، که می‏گفتم: بار خدایا، اگر اجلم فرا رسیده باشد، راحتم ساز، و اگر متأخر و دور باشد، بلندم گردان، و اگر آزمایشی باشد، برایم شکیبایی نصیب گردان. آن گاه رسول خدا صگفت: «چگونه گفتی؟» من گفته قبلی را برایش تکرار نمودم، وی مرا با پایش زد و گفت: «بار خدایا، برایش شفا بده»، می‏گوید: بعد از آن دیگر از دردم شکایت نکردم. و در صحیح، چنانکه در البدایه (۲۹۵/۶) آمده، ثابت گردیده، که رسول خدا صبر چشم‏های علی در روز خیبر که چشم درد بود دم انداخت، و او در همان ساعت تندرست گردید، و بعد از آن دیگر هرگز چشم درد نشد، این موضوع در باب دعوت در حدیث سهل بن سعد (۱۰۱/۱) گذشت.

و در باب نصرت در کشتن ابورافع حکایت شکستن پای عبداللَّه بن عتیک در سحدیث براء س(۲/۱۵۰)نزد بخاری گذشت، که در آن آمده: بعد نزد پیامبر صرسیدم، و برایش حکایت کردم، گفت: «پایت را دراز کن»، و من پایم را دراز نمودم، و او بر آندست کشید، انگار که من هرگز از آن شکایت نداشته‏ام.