گرفت بینایی جوانانی از قریش به دعای پیامبر صدر روز حدیبیه
احمد از عبداللَّه بن مغفل مزنی سروایت نموده، که گفت: در حدیبیه با رسول خدا صبودیم... و حدیث را در صلح حدیبیه ذکر نموده، و در آن آمده، در حالی که ما در آن حالت قرار داشتیم، ناگهان سی جوان که سلاح بر تن داشتند بر ما آشکار گردیدند، و به طرف ما حمله نمودند، آن گاه رسول خدا صبر ایشان دعاء فرمود، و خداوند بیناییشان را گرفت، و ما بهسویشان برخاستیم و گرفتیم شان، رسول خدا صگفت: «آیا در پناه کسی آمدهاید؟ و آیا کسی برایتان امان داده است؟» گفتند: نخیر، آن گاه رهایشان نمود، و همین بود که خداوند نازل فرمود:
﴿وَهُوَ ٱلَّذِي كَفَّ أَيۡدِيَهُمۡ عَنكُمۡ وَأَيۡدِيَكُمۡ عَنۡهُم بِبَطۡنِ مَكَّةَ مِنۢ بَعۡدِ أَنۡ أَظۡفَرَكُمۡ عَلَيۡهِمۡۚ وَكَانَ ٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرًا ٢﴾[الفتح: ۲۴].
ترجمه: «و او ذاتی است که دستهای آنان را از شما و دستهای شما را از آنان در دل مکه، بعد از آن که شما را بر ایشان غالب گردانید، باز داشت، و خدا به آنچه عمل میکنید بیناست».
هیثمی (۱۴۵/۶) میگوید: رجال آن رجال صحیحاند. و نسائی مانند این را، چنانکه در تفسیر ابن کثیر (۱۹۲/۴) آمده، روایت نموده است.