حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

برکت در روغن حمزه بن عمرو اسلمی

برکت در روغن حمزه بن عمرو اسلمی

طبرانی از حمزه بن عمرو روایت نموده، که گفت: طعام یاران رسول خدا صبالای اصحابش نوبت بود. یک شب این به دوش می‏گرفت ویک شب دیگری. می‏گوید: شبی نوبت من فرارسید، و طعام اصحاب رسول خدا صرا ساختم، و مشک روغن را گذاشتم و سرش را نبستم، و طعام را برای وی بردم. مشک تکان خورد، و آنچه داخلش بود ریخت. گفتم: آیا طعام رسول خدا صاز دست من می‏ریزد؟ رسول خداصگفت: «نزدیک شو»، گفتم: ای رسول خدا، نمی‏توانم، و دوباره به جایم برگشتم. ناگهان متوجه شدم که مشک روغن قب، قب [۳۶۶]می‏کند. گفتم: باز ایست، ریخته است، چیزی در آن اضافه مانده بود. آمدم تا ببینمش، و آن را دریافتم که تا سینه‌هایش پر شده است، آن گاه گرفتمش و نزد رسول خدا صآمدم و خبرش دادم. گفت: «اگر تو آن را می‏گذاشتی، تا دهنش پر می‏شد، و بعد از آن سرش بسته می‏گردید» [۳۶۷]. هیثمی (۳۱۰/۸) می‏گوید: این را طبرانی روایت کرده است، و طریقی برای آن در غزوه تبوک گذشت، که در آن آمده: «اگر می‏گذاشتی آن را، دره‏ای از روغن جاری می‏شد». و رجال طریقی که این جاست ثقه دانسته شده‏اند.

و ابونعیم این را در الدلائل (ص۱۵۵) از ابوبکربن حمزه بن عمرو اسلمی از پدرش از جدش روایت نموده، که گفت: رسول خدا صبه غزوه تبوک بیرون گردید،و من در آن سفر مسؤول مشک روغن بودم. به‌سوی مشک روغن نگاه نمودم، که آنچه در آن است کم شده است. برای پیامبر صطعامی آماده نمودم، و مشک رادر آفتاب گذاشتم و خواب شدم، و از صدای ریختن روغن مشک بیدار گردیدم. برخاستم سر آن را با دست‌هایم گرفتم: رسول خدا ص- مرا که دیده بود - گفت: «اگر می‏گذاشتی آن را در دره روغن جاری می‏گردید».

[۳۶۶] حکایت صدای ریختن آب وغیره است. [۳۶۷] طبرانی (۳/ ۱۵۹) هیثمی (۶/ ۱۹۱) می گوید: طبرانی آن را از دو طریق روایات نموده که یکی از آنها در علامات النبوة است که رجالش ثقه دانسته شده‌اند.