حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

گردن نهادن شیر برای ابن عمر

گردن نهادن شیر برای ابن عمر

ابن عساکر از وهب بن ابان قریشی از ابن عمر بروایت نموده که: وی در سفری بیرون گردید، و در حالی که حرکت می‏نمود، با قومی برخورد که ایستاده‏اند، گفت: این ها را چه شده است؟ گفتند: شیری در راه است که آنان را ترسانیده است، آن گاه وی از سواریش پایین گردید، بعد از آن به سویش حرکت نمود، حتی که از گوشش گرفت و مالیدش، و پشت سرش رفت و از راه یک طرفش نمود و گفت: رسول خدا صبرایت دروغ نگفته است، از پیامبر خدا صشنیدم که می‏گوید: بر ابن آدم آنچه مسلط می‏شود، که ابن آدم از آن می‏ترسد، و اگر ابن آدم جز از خدا نترسد، غیر وی بر او مسلط نمی‏شود، و این آدم به کسی سپرده شده که از وی امیدواری دارد، و اگر ابن آدم، جز از خدا از کس دیگر امیدوار نباشد، خداوند وی را به غیر خودش نمی‏سپارد». و ابن عساکر این را از ابن نافع به اختصار به مانند آن، چنانکه در الکنز (۵۹/۷) آمده، روایت کرده است.