حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

از بین رفتن بینایی چشم زنی به دعای سعیدبن زید

از بین رفتن بینایی چشم زنی به دعای سعیدبن زید

ابونعیم در الحلیه (۹۶/۱) از ابن عمر بروایت نموده که: مروان تعدادی از مردم را نزد سعیدبن زید روان نمود، تا درباره اروی دختر اویس همراهش صحبت کنند - آن زن در چیزی با وی دعوی نموده بود - سعید گفت: مرا چنان می‏پندارند که بر وی ظلم می‏کنم، در حالی که از رسول خدا صشنیدم می‏گوید: «کسی که یک وجب زمین را به ظلم بگیرد، خداوند روز قیامت از هفت زمین به گردنش طوق می‏اندازد»، بار خدایا، اگر دروغگو باشد، تا کورش نساخته‏ای نمیرانش، و قبرش را در چاهش بگردان، می‏گوید: به خدا سوگند، تا این که کور نشد، نمرد، و با ترس و احتیاط بیرون گردید و در منزلش می‏گشت، که ناگهان در چاهش افتاد، و همان چاه قبرش گردید [۲۶۰]، این را هم چنان از عروه به مثل آن روایت کرده است.

و نزد وی هم چنان (۹۷/۱) از ابوبکربن محمد بن عمروبن حزم روایت است که: اروی از سعیدبن زید نزد مروان بن حکم شکایت برد و چیزی بالایش دعوی نمود، سعید گفت: بار خدایا، وی ادعا نموده که من بر وی ظلم نموده‏ام، اگر دروغگو باشد چشمش را کور کن، و در چاه بیفکنش، و از حق من نوری ظاهر بگردان، که برای مسلمان واضح سازد که من بر وی ظلم ننموده‏ام، می‏گوید: در حالی که آنان در این حالت قرار داشتند، ناگهان از دره عقیق چنان سیلابی آمد، که مثل آن هرگز نیامده بود، و همان حدی را که بالایش اختلاف داشتند آشکار گردانید، و پدیدار گردید که سعید در آن صادق بوده است، و آن زن ماهی درنگ نکرده بود، که کور گردید، و در حالی که بالای زمینش گشت می‏زد، ناگهان در چاهش افتاد، می‏گوید: ما در حالی که بچه و خردسال بودیم، از مردم می‏شنیدیم که به یک دیگر می‏گفتند: خداوند تو را چنان کور کند، که اروی را کور ساخت، ما گمان می‏کردیم که هدف‏شان از «اروی» همان «اروائی» است که از جمله حیوانات وحشی می‏باشد، ولی هدف از آن درگیر شدن دعای سعیدبن زید در قبال همان زن بوده است [۲۶۱]، و هدف از صحبت مردم هم، همان قبول شدن دعای سعید درباره همان زن به درگاه خداوند بوده است.

[۲۶۰] مسلم (۱۶۱۰). [۲۶۱] در عربی: «اروی» بز کوهی را می‏گویند. م.