حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

فرود آمدن باران به دعای معاویه و یزیدبن اسود جرشی ش

فرود آمدن باران به دعای معاویه و یزیدبن اسود جرشی ش

ابن سعد (۴۴۴/۷) از سلیم بن عامر خبائری روایت نموده که: آسمان بی‌باران شده بود، و نمی‏بارید، بنابراین معاویه بن ابی سفیان بو اهل دمشق برای طلب باران بیرون گردیدند. هنگامی که معاویه بر منبر نشست گفت: یزیدبن اسود جرشی کجاست؟ می‏گوید: مردم فریادش کردند، و او در حالی که از شانه‏های مردم عبور می‏نمود به پیش آمد. معاویه امرش نمود، و به منبر بلند گردید، و نزد پایهای معاویه نشست. آن گاه معاویه گفت: بار خدایا، ما امروز بهتر و افضل‏مان را برایت شفیع می‏آوریم. بار خدایا، ما یزیدبن اسود جرشی را برایت شفیع می‏آوریم، ای یزید، دست‏هایت را به‌سوی خداوند بلند کن. آن گاه یزید دست‌هایش را بلند نمود، و مردم هم دست‏هایشان را بلند کردند. جز اندکی نگذشته بود، که ابری در مغرب نمودار گردید، و بادها وزیدن گرفت، و برای ما آب داده شد، حتی که نزدیک بود مردم به منزل‏هایشان نرسند.