عثمان و دیدن صدر خواب
حاکم (۹۹/۳) از کثیربن صلت روایت نموده، که گفت: عثمان بن عفان سدر همان روزی که به قتل رسید خواب نمود، وقتی از خواب برخاست گفت: اگر مردم نگویند: عثمان تمنای فتنه را نمود، برایتان حدیثی را بیان میکردم. میگوید: گفتیم: خداوند صالحت گرداند، برای ما بیان کن، چون ما آنچه را مردم میگویند نمیگوییم. گفت: من رسول خدا صرا در همین خوابم دیدم که گفت: «تو در جمعه با ما حاضر میشوی» [۴۲۵]. حاکم میگوید: این حدیث صحیح الاسناد است، ولی بخاری و مسلم آن را روایت نکردهاند. ذهبی میگوید: صحیح است. و ابن سعد (۷۵/۳) این را از کثیربن صلت به مانند آن روایت نموده، و افزوده است: حادثه قتل وی در روز جمعه بود. این چنین این را ابویعلی روایت کرده است. هیثمی (۲۳۲/۷) میگوید: در این ابوعلقمه مولای عبدالرحمن بن عوف آمده، و او را نشناختم، و بقیه رجال آن ثقهاند.
و نزد حاکم (۱۰۳/۳) از ابن عمر بروایت است که: عثمان سصبح نمود و صحبت نموده گفت: من امشب پیامبر صرا در خواب دیدم، گفت: «ای عثمان، نزد ما افطار کن»، عثمان روزه دار بود، و در همان روز به قتل رسید س [۴۲۶]. حاکم میگوید: این حدیث صحیح الاسناد است، ولی بخاری و مسلم آن را روایت نکردهاند. ذهبی میگوید: صحیح است. و ابویعلی و بزار مانند این را، چنانکه درالمجمع (۲۳۲/۷) آمده، روایت کردهاند.
و ابن سعد (۷۴/۳) از نافع مانند این را روایت نموده، و نزد عبداللَّه و ابویعلی از مسلم ابوسعید مولای عثمان بن عفان سروایت است که: عثمان بن عفان سبیست غلام را آزاد نمود، و ازاری را طلب کرد و بر تن نمود، که آن را نه در جاهلیت بر تن نموده بود و نه در اسلام، و گفت: من شب گذشته رسول خدا صو ابوبکر و عمر را در خواب دیدم، و برایم گفتند: صبر کن، شب آینده نزد ما افطار میکنی. بعد از آن قرآنی را طلب نمود، و در پیش رویش باز کرد، و در حالی به قتل رسید که قرآن در پیش رویش بود. هیثمی (۲۳۲/۷) میگوید: رجال آنها ثقهاند. و حدیث طرق دیگری هم دارد، که در المجمع و البدایه و غیر آنها ذکر شدهاند.
[۴۲۵] صحیح. حاکم (۳/ ۹۹) و بیهقی در الدلائل (۷/ ۴۷). [۴۲۶] صحیح. حاکم (۳/ ۱۰۳) و بیهقی در الدلائل (۷/ ۴۸).