حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

مصطلح الحديث مقدمه

مصطلح الحديث مقدمه

ربنا علیك توکلنا و إلیك أنبنا و إلیك الـمصیر

خواننده عزیز! چنانکه در مقدمه مترجم در ابتدای کتاب متذکر شدیم، که برای تسهیل فهم اصطلاحات تخصصی که در متن کتاب در روایت‏های متعدد، از اصول حدیث وضع شده، مصطلح الحدیثی را به زبان فارسی که بتواند مشکلات آن عده خوانندگان ما را که در علم اصول حدیث دسترسی ندارند حل نماید، وضع خواهیم نمود. اینک به توفیق خداوند منان آن را در حد توان و سعی ناقص خود آماده گردانیدیم، البته توجه به نکات ذیل در مطالعه و مراجعه به این مجموعه ضروری می‏باشد.

۱- این مجموعه فقط به خاطر حل مشکل اصطلاحات به کار برده شده در کتاب آماده شده، و نه به عنوان یک مصطلح الحدیث کامل، که به آن باید از همین دایره محدود دیده شود و بس.

۲- این مجموعه از کتاب «تیسیر مصطلح الحدیث» نوشته استاد محترم دکتور محمود طحان، ترجمه و اقتباس گردیده، البته اختصار - گنجانیدن مطالب مورد ضرورت که با کتاب ارتباط داشت - و مراعات اسلوب نویسنده با ترتیب وی، در غیر از جاهایی که حذف شده، در تهیه و تدارک این مجموعه در نظر گرفته شده است.

۳- محدودیت مراجع، به ویژه به زبان فارسی، و هم چنان مغلق بودن این علم با داشتن اصطلاحات علمی ویژه، و مشکلات برگردانیدن ساده و سلیس آن به زبان فارسی، شاید مشکلاتی را در تهیه، فهم و سبک نگارش این مجموعه در برداشته باشد، که برای کسب معلومات بیشتر می‏توان به کتب مفصل‏تر در این زمین مراجعه نمود.

مجیب الرحمن «رحیمی».

تعریفاتی ابتدایی

علم مصطلح الحدیث: علمی است، که توسط اصول و قواعد آن، احوال سند و متن، که آیا قابل قبول‏اند و یا رد، دانسته می‏شود.

موضوع علم مصطلح الحدیث: موضوع این علم، سند و متن از نگاه قبولیت و رد آنهاست.

فایده علم مصطلاح الحدیث: فایده این علم، تمیز احادیث صحیح از احادیث غیر صحیح می‏باشد.

حدیث: حدیث در لغت: جدید، تازه و نو را می‏گویند، که جمع آن احادیث است، ولی در اصطلاح شرعی حدیث عبارت است از: قول، فعل، تقریر [۴۵۳]و صفتی که به رسول خدا صمنسوب باشد.

خبر: در لغت آگاهی را گویند، که جمع آن اخبار است.

در اصطلاح، درباره آن سه قول وجود دارد:

۱- خبر مرادف حدیث است، یعنی در اصطلاح، هر دوی‌شان یک معنی دارند.

۲- خبر مغایر حدیث است، حدیث آن را گویند که از رسول خدا صآمده باشد، و خبر آن را گویند که از غیر وی آمده باشد.

۳- خبر از حدیث عام‏تر است، به این صورت حدیث آن را گویند که از رسول خدا صروایت باشد، و خبر آن را گویند که از رسول خدا صیا از غیر وی روایت شده باشد.

اثر: در لغت: نشان، علامت، جای پا، و چیز باقیمانده را گویند، و در اصطلاح درباره آن دو قول وجود دارد:

۱- اثر، مرادف حدیث است، و در اصطلاح هر دوی‌شان یک معنی دارند.

۲- اثر مغایر حدیث است، و عبارت از اقوال و اعمال منسوب به اصحاب و تابعین می‏باشد.

اسناد: اسناد دارای دو معناست:

۱- نسبت دادن و یا منسوب کردن حدیث به گوینده آن از طریق سند.

۲- سلسله رجالی که به متن حدیث می‏رسند، و آن را یکی از دیگری روایت می‏نمایند، و به معنای دوم، اسناد مرادف سند می‏باشد.

متن: متن در لغت: پشت، درون چیز و زمین بلند را گویند، که متون جمع آن است.

و در اصطلاح: کلامی را می‏گویند، که از مرجع اصلی و آخری خود توسط راویان، که از آن به عنوان سند تعبیر می‏شود، برای ما رسیده باشد، و به عبارت دیگر، متن یعنی سخن روایت شده از رسول خدا صو یا از غیر وی.

مُسند: (به فتح نون) در لغت: اسناد داده شده، نسبت داده شده، و حدیثی را گویند که بدون انقطاع اسناد به گوینده آن برسد، ولی در اصطلاح، دارای سه معناست:

۱- هر کتابی که در آن روایت‏های هر صحابی به شکل علیحده جمع آوری شده باشد.

۲- حدیث مرفوع و متصل السند.

۳- هدف از آن، سند می‏باشد، که در این صورت مصدر میمی است.

مسند: (به کسر نون): کسی را گویند که حدیث را با سند روایت می‏کند، خواه به معنای آن علم داشته باشد یا نداشته باشد.

محدث: کسی است که به علم حدیث از نگاه روایت و درایت اشتغال داشته باشد، و روایت‏های زیادی را با احوال راویان آن بداند.

حافظ: درباره حافظ دو قول وجود دارد:

۱- نزد اکثر محدثین مرادف محدث است.

۲- گفته شده که از محدث درجه بلندتر دارد، به صورتی که علم وی به هر طبقه، از جهلش زیادتر باشد.

حاکم: کسی است که علم او به همه احادیث احاطه داشته باشد، حتی که بنا به رأی بعضی علماء، جز چیز اندکی از احادیث، از وی فوت نباشد.

[۴۵۳] تقریر آن را می‏گویند، که عملی در حضور پیامبر سانجام شده باشد، و او بدون رد کردن آن سکوت اختیار نموده باشد. م.