حیات صحابه – جلد ششم

فهرست کتاب

نجات اسیر از حبس

نجات اسیر از حبس

قصه عوف بن مالک اشجعی بدر این باره

آدم بن ابی ایاس در تفسیرش از محمدبن اسحاق روایت نموده، که گفت: مالک اشجعی سنزد پیامبر صآمد و گفت: پسرم عوف دستگیر شده است، گفت: «کسی را نزدش روان کن، که رسول خدا دستورت می‏دهد، تا این را زیاد بگویی: «لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ»، بعد فرستاده نزدش آمد، و آن را برایش خبر داد، و عوف شروع نموده مداوم می‏گفت: «لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ»، و آنان وی را توسط تسمه چرمی بسته بودند، آن گاه تسمه از وی افتاد و او بیرون شد. ناگهان شتری از آنان را دید، و سوارش گردید، بعد از آن حرکت نمود، و مواشی قوم را دید، بر آنان صدا کشید، و همه‌شان را جمع نموده حرکت داد، و پدر و مادرش در حالی از وی اطلاع یافتند، که به دروازه رسید و صدا نمود. آن گاه پدرش گفت: عوف، سوگند به پروردگار کعبه!! مادرش گفت: وا به حال بدش - و عوف از تکلیفی که برایش به سبب تسمه رسیده بود متألم بود -، آن گاه پدر و خادم به‌سوی دروازه دویدند، و دریافتند، که عوف صحن حویلی را از شتر پر نموده است. بعد برای پدرش قصه خود و شتران را بازگو نمود، و پدرش نزد رسول خدا صآمد خبر عوف و شتران را برایش اطلاع داد. رسول خدا صبرایش گفت: «به آن‏ها آنچه دوست می‏داری بکن و همانطور عمل کن که در مورد شتران خودت انجام می‏دادی»، و این آیت نازل گردید:

﴿وَمَن يَتَّقِ ٱللَّهَ يَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجٗا ٢ وَيَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَيۡثُ لَا يَحۡتَسِبُۚ وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُ[الطلاق: ۲-۳].

ترجمه: «و هر کسی تقوای الهی پیشه کند خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‏کند، و او را از جایی که گمان ندارد رزق می‏دهد، و کسی که بر خداوند توکل نماید او برایش کفایت کننده است» [۴۰۹].

این چنین در الترغیب (۱۰۵/۳) آمده، و گفته است: محمد ابن اسحاق مالک را درک نکرده است. و ابن ابی حاتم این را از محمدبن اسحاق مثل آن، چنانکه در تفسیر ابن کثیر (۳۸۰/۴) آمده، روایت کرده است. و ابن جریر این را در تفسیرش (۸۹/۲۸) از سدی به معنای آن به اختصار روایت نموده، و مسئله حوقله را ذکر نکرده است، و در روایت وی آمده: پدرش نزد پیامبر صمی‏آمد، و برای وی جایگاه پسرش را و حالتی که وی در آن قرار داشت و حاجتش را بیان می‏نمود و شکایت می‏کرد، و رسول خدا صوی را به شکیبایی امر می‏نمود، و برایش می‏فرمود: «خداوند برای وی گشایشی خواهد گردانید» این را ابن جریر همچنان از سالم بن ابی جعد به اختصار روایت نموده است.

[۴۰۹] ضعیف منقطع. نگا: الترغیب و الترهیب (۳/ ۱۰۵) و ضعیف الترغیب.