باب ۱۵: مهربانى و شفقت پیغمبر جبا بچهها، و ضعفا و افراد تحت تکفّل، و تواضع پیغمبر جو فضیلت این تواضع
۱۴٩۵- حدیث: «أَنَسِ بْنِ مَالِكٍس قَالَ: دَخَلْنَا مَعَ رَسُولِ اللهِج، عَلَى أَبِي سَيْفٍ الْقَيْنِ وَكَانَ ظِئْرًا لإِبْرَاهِيمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأَخَذَ رَسُولُ اللهِج إِبْرَاهِيمَ فَقَبَّلَهُ وَشَمَّهُ ثُمَّ دَخَلْنَا عَلَيْهِ، بَعْدَ ذلِكَ، وَإِبْرَاهِيمُ يَجُودُ بِنَفْسِهِ فَجَعَلَتْ عَيْنَا رَسُولِ اللهِج تَذْرِفَانِ فَقَالَ لَهُ عَبْدُ الرَّحْمنِ بْنُ عَوْفٍس: وَأَنْتَ يَا رَسُولَ اللهِ فَقَالَ: يَا ابْنَ عَوْفٍ إِنَّهَا رَحْمَةٌ ثُمَّ أَتْبَعَهَا بِأُخْرَى فَقَالَج: إِنَّ الْعَيْنَ تَدْمَعُ، وَالْقَلْبَ يَحْزَنُ، وَلاَ نَقُولُ إِلاَّ مَا يَرضى رَبُّنَا وَإِنَّا بِفِرَاقِكَ، يَا إِبْرَاهِيمُ لَمَحْزُونُونَ» [۲۲۵].
یعنی: «انس بن مالکسگوید: با پیغمبر جبه منزل ابو سیف آهنگر که زنش به ابراهیم فرزند پیغمبر جشیر مىداد رفتیم، پیغمبر جابراهیم را گرفت و او را بوسید و بو کرد، بعداً که بار دیگر به منزل ابو سیف رفتیم دیدیم که ابراهیم در حال جان دادن است. اشک از چشمان پیغمبر جسرازیر شد، عبدالرحمن بن عوف گفت: اى رسول خدا! شما هم گریه مىکنى؟! پیغمبر جگفت: این رحم و شفقت است، سپس اشکهاى بیشترى از چشمانش جارى شد و گفت: چشم اشک مىریزد، دل محزون مىشود، به جز آنچه که باعث رضاى پروردگار است چیز دیگرى نمىگوییم، به راستى اى ابراهیم ما از دورى تو محزون هستیم».
«ظئر: زنى که بچه دیگران را شیر مىدهد. به شوهر او هم ظئر گفته مىشود».
۱۴٩۶- حدیث: «عَائِشَةَل قَالَتْ: جَاءَ أَعْرَابِيٌّ إِلَى النَّبِيِّج، فَقَالَ: تقَبِّلُونَ الصِّبْيَانَ فَمَا نُقَبِّلُهُمْ فَقَالَ النَّبِيُّج: أَوَ أَمْلِكُ لَكَ أَنْ نَزَعَ اللهُ مِنْ قَلْبِكَ الرَّحْمَةَ» [۲۲۶].
یعنی: «عایشهلگوید: یک عرب بدوى به نزد پیغمبر جآمد، گفت: شما بچهها را مىبوسید؟! ولى ما هرگز آنها را نمىبوسیم، پیغمبر جگفت: من چه کار کنم که خداوند مهر و محبّت را از قلب شما بیرون آورده است».
۱۴٩٧- حدیث: «أَبِي هُرَيْرَةَس قَالَ: قَبَّلَ رَسُولُ اللهِج، الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، وَعِنْدَهُ الأَقْرَعُ بْنُ حَابِسٍ التَّمِيميُّ، جَالِسًا فَقَالَ الأَقْرَعُ: إِنَّ لِي عَشَرَةً مِنَ الْولَدِ مَا قَبَّلْتُ مِنْهُمْ أَحَدًا فَنَظَرَ إِلَيْهِ رَسُولُ اللهِج، ثُمَّ قَالَ: مَنْ لاَ يَرْحَمُ لاَ يُرْحَمُ» [۲۲٧].
یعنی: «ابو هریرهسگوید: پیغمبر جحسن پسر على را بوسید در حالى که اقرع بن حابس تمیمى هم در نزد پیغمبر جنشسته بود، اقرع گفت: من دهتا پسر دارم تا به حال هیچیک از آنان را نبوسیدهام پیغمبر جنگاهى به او انداخت و فرمود: کسى که رحم نکند مورد رحم خدا قرار نمىگیرد».
۱۴٩۸- حدیث: « جَرِيرِ بْنِ عَبْدِ اللهِس عَنِ النَّبِيِّج، قَالَ: مَنْ لاَ يَرْحَمُ لاَ يُرْحَمُ» [۲۲۸].
یعنی: «جریر بن عبداللهسگوید: پیغمبر جگفت: کسى که به دیگران رحم نکند مورد رحم خداوند قرار نمىگیرد».
[۲۲۵] أخرجه البخاري في: ۲۳ كتاب الجنائز: ۴۴ باب قول النّبيّ: «أنّا بک لمحزونون». [۲۲۶] أخرجه البخاري في: ٧۸ كتاب الأدب: ۱۸ باب رحم الولد وتقبيله ومعانقته. [۲۲٧] أخرجه البخاري في: ٧۸ كتاب الأدب: ۱۸ باب رحمة الولد وتقبيله معانقته. [۲۲۸] أخرجه البخاري في: ٧۸ كتاب الأدب: ۲٧ باب رحمة النّاس والبهائم.