باب ۱: نیکویى با پدر و مادر و اینکه پدر و مادر از هر کس دیگرى به نیکویى سزاوارترند
۱۶۵۲ ـحدیث: «أَبِي هُرَيْرَةَس قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللهج، فَقَالَ: يَا رَسُولَ الله! مَنْ أَحَقُّ بِحُسْنِ صَحَابَتِي؟ قَالَ: أُمُّكَ قَالَ: ثُمَّ مَنْ؟ قَالَ: أُمُّكَ قَالَ: ثُمَّ مَنْ؟ قَالَ: ُمُّكَ قَالَ: ثُمَّ مَنْ؟ قَالَ ثُمَّ أَبُوكَ» [۳۸۲].
یعنی: «ابو هریرهسگوید: شخصى پیش پیغمبر جآمد، گفت: اى رسول خدا! چه کسى از همه سزاوارتر است که با او به خوبى رفتار نمایم، فرمود: مادرت، آن مرد پرسید: بعد از مادرم چه کسى از همه سزاوارتر است؟ باز فرمود: مادرت، بار سوم هم آن مرد سؤال کرد، باز پیغمبر جگفت: مادرت، بار چهارم که آن مرد گفت: بعد از مادرم چه کسى از همه سزاوارتر است تا با او به خوبى رفتار نمایم؟ پیغمبر جفرمود: پدرت».
(یعنى بر هر انسانى لازم است با کمال ادب و احترام و محبّت با مادر و پدرش رفتار نماید و از هیچ نیکى و احسانى نسبت به ایشان کوتاهى نکند و با توجّه به اینکه حقّ مادر بر فرزند بیشتر از حقّ پدر است لازم است فرزند نسبت به مادرش بیشتر از هر کسى محبّت و احترام کند براى این است که پیغمبر جسه بار فرمود: به مادرت احترام کن ولى نسبت به پدر یکبار دستور دادند).
۱۶۵۳ ـحدیث: «عَبْدِ الله بْنِ عَمْرٍوب قَالَ: جاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّج، فَاسْتَأْذَنَهُ فِي الجِهَادِ. فَقَالَ: أَحَيُّ وَالِدَاكَ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَفِيهِمَا فَجَاهِدْ» [۳۸۳].
یعنی: «عبدالله پسر عمروبگوید: مردى پیش پیغمبر جآمد و از او اجازه رفتن به جهاد خواست، پیغمبر جفرمود: آیا پدر و مادرت زنده هستند؟ گفت: بلى، پیغمبرجفرمود: جهاد شما این است که به پدر و مادرت خدمت کنید».
(یعنى خدمت پدر و مادر بر جهاد در راه خدا که یکى از بزرگترین ارکان اسلام است برترى دارد).
[۳۸۲] أخرجه البخاري في: ٧۸ كتاب الأدب: ۲ باب من أحقّ الناس بحسن الصحبة. [۳۸۳] أخرجه البخاري في: ۵۶ كتاب الجهاد: ۱۳۸ باب الجهاد بإذن الأبوين.