باب ۱۰: فضائل زید بن حارثه و اُسامه بن زیدب
۱۵٧۰- حدیث: «عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَب أَنَّ زَيْدَ بْنَ حَارِثَةَ، مَوْلَى رَسُولِ اللهِج، مَا كُنَّا نَدْعُوهُ إِلاَّ زَيْدَ بْنَ مُحَمَّدٍ حَتَّى نَزَلَ الْقُرْآن:﴿ٱدۡعُوهُمۡ لِأٓبَآئِهِمۡ هُوَ أَقۡسَطُ عِندَ ٱللَّهِۚ...﴾[الأحزاب: ۵][۲٩٩].
یعنی: «عبدالله بن عمربگوید: زید پسر حارثه برده آزاد شده پیغمبر جبود، وقتى او را صدا مىکردیم، به نام زید پسر محمّد صداش مىنمودیم، تا اینکه قرآن نازل شد، دستور داد که غلامهاى آزاد شده را به نام پدران اصلى خودشان صدا کنید، (نه به نام پدر خواندهها) و این کار به نزد خدا بهتر و عادلانهتر مىباشد».
۱۵٧۱- حدیث: «عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَب قَالَ: بَعَثَ النَّبِيُّج بَعْثًا، وَأَمَّرَ عَلَيْهِمْ أُسَامَةَ بْنَ زَيْدٍ، فَطَعَنَ بَعْضُ النَّاسِ فِي إِمَارَتِهِ، فَقَالَ النَّبِيُّج: أَنْ تَطْعُنُوا فِي إِمَارَتِهِ فَقَدْ كُنْتُمْ تَطْعُنُونَ فِي إِمَارَةِ أَبِيهِ مِنْ قَبْلُ، وَايْمُ اللهِ إِنْ كَانَ لَخَلِيقًا لِلإِمَارَةِ، وَإِنْ كَانَ لَمِنْ أَحَبِّ النَّاسِ إِلَيَّ، وَإِنَّ هذَا لَمِنْ أَحَبِّ النَّاسِ إِلَيَّ بَعْدَهُ» [۳۰۰].
یعنی: «عبدالله بن عمر گوید: پیغمبر جلشکرى را (به سوى یمن) فرستاد و اسامه پسر زید بن حارثه را به فرماندهى آن لشکر تعیین کرد، بعضى از اشخاص، فرماندهى و امارت او را مورد طعن و لوم قرار دادند (که چطور یک نفر بردهزاده بر اشراف و نجباء عرب فرماندهى مىکند)، پیغمبر جگفت: اگر نسبت به فرماندهى اسامه اعتراض کنید تازگى ندارد چون نسبت به فرماندهى پدرش هم قبلاً اعتراض داشتید، قسم به خدا پدرش شایسته فرماندهى و جزو محبوبترین انسانها پیش من بود، بعد از پدرش اسامه نیز یکى از محبوبترین افراد به نزد من مىباشد».
[۲٩٩] أخرجه البخاري في: ۶۵ كتاب التفسير: ۳۳ سورة الأحزاب: ۲ باب ﴿ٱدۡعُوهُمۡ لِأٓبَآئِهِمۡ...﴾[الأحزاب: ۵]. [۳۰۰] أخرجه البخاري في: ۶۲ كتاب فضائل أصحاب النّبيّ ج: ۱٧ باب مناقب زيد بن حارثة.