باب ۳۰: اثبات مهر نبوّت و صفت این مهر و محل قرار گرفتن آن در بدن پیغمبر ج
۱۵۱۳- حدیث: «السَّائِبِ بْنِ يَزِيدَس قَالَ: ذَهَبَتْ بِي خَالَتِي إِلَى النَّبِيِّج، فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللهِ إِنَّ ابْنَ أَخْتِي وَجِعٌ فَمَسَحَ رَأْسِي، وَدَعَا لِي بِالْبَرَكَةِ، ثُمَّ تَوَضَّأَ، فَشَرِبْتُ مِنْ وَضُوئِهِ، ثُمَّ قُمْتُ خَلْفَ ظَهْرِهِ، فَنَظَرْتُ إِلَى خَاتَمِ النُّبُوَّةِ بَيْنَ كَتِفَيْهِ، مِثْلَ زِرِّ الْحَجَلَةِ» [۲۴۳].
یعنی: «سائب بن یزیدسگوید: خالهام مرا پیش پیغمبر جبرد، گفت: اى رسول خدا! این خواهرزاده من مریض است، پیغمبر جدستش را بر سرم کشید و دعاى خیر و برکت برایم کرد، سپس وضو گرفت، از آب وضو پیغمبر جنوشیدم، آنگاه پشتسر او ایستادم، به مهر نبوّت که در بین دو شانهاش قرار داشت نگاه مىکردم، که به اندازه یک تخم کبک، درشت بود».
[۲۴۳] أخرجه البخاري في: ۴ كتاب الوضوء: ۴۰ باب استعمال فضل وضوء النّاس.