فصل چهل ويكم: درباره شعر
۱۴۵۴- حدیث: « حديث أَبِي هُرَيْرَةَس، قَالَ النَّبِيُّج: أَصْدَقُ كَلِمَةٍ قَالَهَا الشَّاعِر، كَلِمَةُ لَبِيدٍ:
أَلاَ كُلُّ شَيْءٍ مَا خَلاَ اللهَ بَاطِلُ
وَكَادَ أُمَيَّةُ بْنُ أَبِي الصَّلْتِ أَنْ يُسْلِمَ»
(
یعنی: «ابو هریرهسگوید: پیغمبر جگفت: راستترین شعرى که یک شاعر سروده است شعر لبید است که مىگوید: بدانید که هرچه هست به جز خدا از بین رفتنى مىباشد، امیه بن ابى صلت (که از شعراى جاهلیت بود) نزدیک بود در اثر شنیدن آن مسلمان شود».
۱۴۵۵- حدیث: « أَبِي هُرَيْرَةَس، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِج: لأَنْ يَمْتَلِىءَ جَوفُ رَجُلٍ قَيْحًا يَرِيهِ، خَيْرٌ مِنْ أَنْ يَمْتَلِىءَ شِعْرًا» [۱۸۳].
یعنی: «ابو هریرهسگوید: پیغمبر جگفت: اگر درون انسان پر از چرک باشد و آن را از بین ببرد بهتر از آن است که درونش پر از شعر باشد».
(منظور این است کسانى که تمام همّ و غمّشان سرودن شعر است و تمام اوقات خودرا صرف آن مىنمایند، از قرآن واحادیث پیغمبر جدور مىشوند، درونشان پر از شعر است و جایى براى سایر کارهاى خیر در آن وجود ندارد، چنین حالتى مورد نفرت اسلام است ولى سرودن شعرهاى کم به نحوى که مانع کارهاى خیر نشود بلامانع است) [۱۸۴].
[۱۸۲] أخرجه البخاري في: ٧۸ كتاب الأدب: ٩۰ باب ما يجوز من الشعر والرّجز والحداء وما يكره منه. [۱۸۳] أخرجه البخاري في: ٧۸ كتاب الأدب: ٩۲ باب ما يكره أن يكون الغالب على الإنسان الشعر حتّى يصده عن ذكر الله والعلم والقرآن. [۱۸۴] پاورقى لؤلؤ و مرجان: ج ۳، ص: ٧۸.