باب ۱۶: فضائل اُمّ سلمه اُمّ المؤمنینل
۱٩۵۴- حدیث: «أُسَامَةَ بْنِ زَيْدٍس أَنَّ جَبْرِيلَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، أَتَى النَّبِيَّج وَعِنْدَهُ أُمُّ سَلَمَةَ فَجَعَلَ يُحَدِّثُ، ثُمَّ قَامَ فَقَالَ النَّبِيُّج لأُمِّ سَلَمَةَ: مَنْ هذَا قَالَ، قَالَتْ: هذَا دِحْيَةُ قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: ايْمُ اللهِ مَا حَسِبْتُهُ إِلاَّ إِيَّاهُ، حَتَّى سَمِعْتُ خُطْبَةَ نَبِيِّ اللهِج يُخْبِرُ جِبْرِيلَ» [۳۲۳].
یعنی: «اسامه بن زیدسگوید: جبرئیل پیش پیغمبر جآمد، امّ سلمه هم نزد او بود، جبرئیل داشت سخن مىگفت، وقتى سخنانش تمام شد بیرون رفت، پیغمبر جاز امّ سلمه پرسید: این شخص چه کسى بود؟ امّ سلمه گفت: دحیه بود، امّ سلمه گوید: قسم به خدا فکر نمىکردم که به جز دحیه کس دیگرى باشد، تا اینکه خطبه پیغمبرجرا شنیدم که آمدن جبرئیل را اعلام مىنمود (آنگاه فهمیدم که این جبرئیل بود نه دحیه)».
(لازم به تذکر است جبرئیل هرگاه در شکل انسان به نزد پیغمبر جمىآمد، به صورت دحیه بن کلب ظاهر مىشد).
[۳۲۳] أخرجه البخاري في: ۶۱ كتاب المناقب: ۲۵ باب علامات النبوّة في الإسلام.