باب ٧: در مورد اینکه پیغمبر جخاتم پیغمبران است
۱۴٧۳- حدیث: «أَبِي أَبِي هُرَيْرَةَس، أَنَّ رَسُولَ اللهِج، قَالَ: إِنَّ مَثَلِي وَمَثَلُ الأَنْبِيَاءِ مِنْ قَبْلِي كَمَثَلِ رَجُلٍ بَنى بَيْتًا فَأَحْسَنَهُ وَأَجْمَلَهُ إِلاَّ مَوْضِعَ لَبِنَةٍ مِنْ زَاوِيَةٍ، فَجَعَلَ النَّاسُ يَطُوفُونَ بِهِ، وَيَعْجَبُونَ لَهُ، وَيَقُولُونَ: هَلاَّ وُضِعَتْ هذِهِ اللَّبِنَةُ فَأَنَا اللَّبِنَةُ، وَأَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ» [۲۰۲].
یعنی: «ابو هریرهسگوید: پیغمبر جگفت: وضع من با پیغمبران پیشین شباهت به وضع کسى دارد که ساختمان بسیار زیبا و قشنگى را بسازد ولى در گوشهاى از آن جاى یک آجر خالى و ناقص باشد وقتى که مردم به دور این ساختمان زیبا دور مىزنند از زیبایى آن تعجّب مىنمایند، مىگویند: چرا جاى این آجر خالى است؟! من به منزله همان آجرى هستم که آن ساختمان را تکمیل مىنماید و من آخر پیغمبران هستم».
(یعنى تمام پیغمبران در یک مسیر حرکت کردهاند، و همه براى یک هدف و ساختن و تکمیل کردن دین خدا که اسلام نام دارد کوشیدهاند، و این دین به وسیله رسول خدا جمحمّد المصطفى کامل شد و چون نقصى در آن باقى نمانده است دیگر نیازمند آن نیست تا کس دیگرى بیاید و آن را تکمیل نماید).
۱۴٧۴- حدیث: «جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِس قَالَ: قَالَ النَّبِيُّج: مَثَلِي وَمَثَلُ الأَنْبِيَاءِ كَرَجُلٍ بَنى دَارًا فَأَكْمَلَهَا وَأَحْسَنَهَا إِلاَّ مَوْضِعَ لَبِنَةٍ فَجَعَلَ النَّاسُ يَدْخُلُونَهَا وَيَتَعَجَّبُونَ وَيَقُولُونَ: لَوْلاَ مَوُضِعُ اللَّبِنَةِ» [۲۰۳].
یعنی: «جابر بن عبداللهسگوید: پیغمبر جگفت: وضع من با سایر پیغمبران: شباهت ـ به وضع ـ شخصى دارد که ساختمانى را به نحو بسیار کامل و زیبا مىسازد ولى جاى یک آجر را خالى مىگذارد، مردم که داخل آن مىشوند تعجّب مىکنند و مىگویند: اگر جاى این آجر خالى نمىبود ساختمانى بسیار عالى و کامل بود (و من به منزله همان آجر تکمیلکننده هستم)».
[۲۰۲] أخرجه البخاري في: ۶۱ كتاب المناقب: ۱۸ باب خاتم النَّبيِّين. [۲۰۳] أخرجه البخاري في: ۶۱ كتاب المناقب: ۱۸ باب خاتم النَّبيِّين.