ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد سوم

فهرست کتاب

باب ۴: سؤال یهود از پیغمبر جدر مورد روح

باب ۴: سؤال یهود از پیغمبر جدر مورد روح

۱٧۸۰ ـحدیث: «عَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعُودٍ، قَالَ: بَيْنَا أَنَا أَمْشِي مَعَ النَّبِيِّج، فِي خَرِبِ الْمَدِينَةِ، وَهُوَ يَتَوكَّأُ عَلَى عَسِيبٍ مَعَهُ فَمَرَّ بِنَفَرٍ مِنَ الْيَهُودِ فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: سَلُوهُ عَنِ الرُّوحِ وَقَالَ بَعْضُهُمْ: لاَ تَسْأَلُوهُ، لاَ يَجِيءُ فِيهِ بِشَيْءٍ تَكْرَهُونَهُ فَقَالَ بَعْضُهُمْ: لَنَسْأَلَنَّهُ فَقَامَ رَجُلٌ مِنْهُمْ فَقَالَ: يَا أَبَا الْقَاسِمِ مَا الرُّوحُ فَسكَتَ فَقُلْتُ إِنَّهُ يُوحى إِلَيْهِ، فَقُمْتُ فَلَمَّا انْجَلَى عَنْهُ، فَقَالَ:﴿وَيَسۡ‍َٔلُونَكَ عَنِ ٱلرُّوحِۖ قُلِ ٱلرُّوحُ مِنۡ أَمۡرِ رَبِّي وَمَآ أُوتِيتُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ إِلَّا قَلِيلٗا٨٥[الإسراء: ۸۵][۵۱۴].

یعنی: «عبدالله بن مسعودسگوید: یکبار من و پیغمبر جدر زمین‌هاى زراعتى مدینه قدم مى‌زدیم پیغمبر جعصایى از درخت خرما در دست داشت و بر آن تکیه مى‌کرد، از نزد چند نفر یهودى گذشت، بعضى از آنان گفتند: درباره روح از محمّد سؤال کنید، ولى عدّه دیگر گفتند: در این مورد از او سؤال نکنید، مبادا جوابى بدهد که موجب ناراحتى شما شود. بعضى گفتند: حتماً از او مى‌پرسیم، یک نفر از ایشان بلند شد، گفت: اى ابوالقاسم! روح چیست؟ پیغمبر جسکوت کرد، گفتم: حتماً وحى بر او نازل مى‌شود، دور شدم تا در آرامش باشد، وقتى حالت وحى از او دور شد، آیه ۸۵ سوره اسراء را خواند که مى‌فرماید: «بگو که روح جزو امورى است که خاصّ خدا است و به امر (کن) به وجود آمده است، و جز مقدار کمى از علم به شما داده نشده است»».

۱٧۸۱ ـحدیث: «خَبَّابٍ قَالَ: كُنْتُ قَيْنًا فِي الْجَاهِلِيَّةِ وَكَانَ لِي عَلَى الْعَاصِ بْنِ وَائِلَ دَيْنٌ فَأَتَيْتُهُ أَتَقَاضَاهُ قَالَ لاَ أُعْطِيكَ حَتَّى تَكْفُرَ بِمُحَمَّدٍج فَقُلْتُ: لاَ أَكْفُرُ حَتَّى يُمِيتَكَ اللهُ، ثُمَّ تُبْعَثَ قَالَ: دَعْنِي حَتَّى أَمُوتَ وَأُبْعَثَ، فَسَأُوتَى مَالاً وَوَلَدًا، فَأَقْضِيَكَ، فَنَزَلَتْ:﴿أَفَرَءَيۡتَ ٱلَّذِي كَفَرَ بِ‍َٔايَٰتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالٗا وَوَلَدًا٧٧ أَطَّلَعَ ٱلۡغَيۡبَ أَمِ ٱتَّخَذَ عِندَ ٱلرَّحۡمَٰنِ عَهۡدٗا٧٨[مريم: ٧٧-٧۸] [۵۱۵].

یعنی: «خبّابسگوید: در زمان جاهلیت من آهنگر بودم، و طلبى از آن زمان بر ذمّه عاص بن وائل داشتم. به نزد او رفتم و از او خواستم طلب مرا پرداخت نماید، گفت: آن را به تو نمى‌دهم، تا اینکه به محمّد کافر نشوى، من‌هم به او گفتم: تا زمانى که خداوند شما را نکشد و در قیامت زنده نشوى من کافر نمى‌شوم، (یعنى من هرگز کافر نمى‌شوم چون در قیامت کفر نیست) عاص گفت: پس برو تا من مى‌میرم و در قیامت زنده مى‌گردم، در آنجا داراى ثروت و اولاد فراوان مى‌شوم آن وقت بیا قرض شما را پس مى‌دهم، در این مورد آیه ٧۸ سوره مریم نازل شد که مى‌فرماید: «آیا باخبر هستى از حال کسى که به آیات ما کفر مى‌ورزد و مى‌گوید که حتماً در آخرت داراى ثروت و اولاد مى‌شوم، مگر او بر عالم غیب و روز قیامت که جز ذات الله کسى از آن خبر ندارد، مطّلع و باخبر شده است یا در این مورد از خداوند عهد و پیمانى دارد»».

[۵۱۴] أخرجه البخاري في: ۳ كتاب العلم: ۴٧ باب قول الله تعالى: ﴿وَمَآ أُوتِيتُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ إِلَّا قَلِيلٗا[الإسراء: ۸۵]. [۵۱۵] أخرجه البخاري في: ۳۴ كتاب البيوع: ۲٩ باب ذكر القين والحدّاد.