باب ۸: نباید انسان گناههاى خود را پیش دیگران بازگو نماید
۱۸۸۳ ـحدیث: «أَبِي هُرَيْرَةَس قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِج يَقُولُ: كُلُّ أُمَّتِي مُعَافًى، إِلاَّ الْمُجَاهِرينَ وَإِنَّ مِنَ الْمَجَانَةِ أَنْ يَعْمَلَ الرَّجُلُ بِاللَّيْلِ عَمَلاً، ثُمَّ يُصْبِحُ، وَقَدْ سَتَرَهُ اللهُ، فَيَقُولُ: يَا فُلاَنُ عَمِلْتُ الْبَارِحَةَ كَذَا وَكَذَا وَقَدْ بَاتَ يَسْتُرُهُ رَبُّهُ، وَيُصْبِحُ يَكْشِفُ سِتْرَ اللهِ عَنْهُ» [۶۱۸].
یعنی: «ابو هریرهسگوید: شنیدم که پیغمبر جگفت: تمام اُمت من مورد عفو قرار مىگیرند مگر کسانى که گناه خود را آشکار مىکنند (و باعث تشویق دیگران به گناه مىشوند). به راستى این یک نوع جنون است کسى که شب گناهى را انجام مىدهد و صبح بیدار مىشود مىبیند که خداوند گناهش را پوشانده و کسى از آن باخبر نیست، ولى خود پیش این و آن مىرود و مىگوید: شب فلان کار و فلان گناه کردم، گناهى را که شب خداوند بر او پنهان ساخته است خود صبح آن را آشکار مىسازد و پردهاى که خداوند بر گناهش کشیده، پاره مىکند».
[۶۱۸] أخرجه البخاري في: ٧۸ كتاب الأدب: ۶۰ باب ستر المؤمن على نفسه.